می گن جنگه

می گن جنگه؟!
این روزها دو خبر به صورت گسترده در دهان مردم جاریست: یک- ماجرای مریضی رهبر و اینکه در روزهای عاشورا و تاسوعا قرار است خبر فوت ایشان را اعلام کنند. به هر حال این موضوعی است که فقط در حد حرف می باشد (به نظر من قسمت شایعه و ساختگی بودنش بر حقیقی بودنش می چربه) و اگر هم خبری باشد دیگر از دست ما کاری ساخته نیست و کلا این موضوع در اختیار ما نیست. فقط تنها کاری که از دست من بر می آید اینه که بر درگاه ایزدی روی بیاورم و آینده روشنی را برای کشور و جهانمون بخواهم. فقط همین.
اما خبر دومی که البته کاملا زندگی این روزهای مردم جامعه را تحت تاثیر خودش داره و اون هم جنگ احتمالی آمریکا بر علیه ایران است.
حقیقتا در این مدت که این موضوع حداقل در وبلاگستان مطرحه من هیچ اهمیتی به آن نمی دادم و الان هم نمی دهم، چون به نظز من اولا اگر جنگ بشود جنگ جامعه جهانی بر علیه ایران خواهد بود و نه فقط آمریکا و دوما این موضوع حداقل تا 4 یا 5 سال آینده محال است و سوما اون موقع هم به وقوع نخواهد پیوست.
حالا دلایل. اول از همه که مثل روز روشنه این آقای آقای احمدی نژاد (اشتباه تایپی نیست ها مخصوصا دو تا آقا آوردم) از خدایش می باشد در ایران بحران باشد و علی الخصوص از نوع جنگش تا دوباره دروازه ها شهادت به روی مردم مملکت باز شود و درهای آینده درخشان هم برای اطرافیان آقای آقای احمدی نژاد. اما گروه دومی که مانع این دسته می شود آنانی هستند که در طول این سه دهه یه خورده تجربه اندوخته اند و مخ هایشان تا حدودی کار می کند. این ها که رقیبان آقای آقای احمدی نژاد در ساختار کنونی حکومت هستند و مثل احمدی نژادی ها هم اکنون درصدی از قدرت را دارند، دنبال بحران و این حرفا هستند اما نه از نوع جنگش، چون تجربه قبلی نشون داد از جنگ هیچی گیر هیچکی نمی آید. این دو گروه در حال حاضر در مورد بحران سازی با هم موافقن.
حالا می رسیم به بعد از بحران که یه جورایی مملکت ما در حال حاضر داره اونو حس می کنه. طرفای مقابل ایران بعد از چند و چون های زیاد در یک حداقلی فعلا به توافق رسیدن و اون نحریم نیم بنده، که انشاءالله در ادامه سیاست های هجومی آقای احمدی نژاد تبدیل به تحریم کامل می شه. اما تا اونا بخواهند تحریم را اجرا کنند (که از حالا شروع کرده اند) و تا همشون نتیجه تحریم رو ببینن و به توافق کامل برسن که الان وقت جنگه خیلی وقت می بره که حداقل چهار پنج سالی می شه. البته با توجه به این پیش فرض که شرایط فعلی جهان عمرا اجازه حمله تکی یا با همکاری دو سه کشور علیه ایران را مستقل از سازمان ملل به امریکا نمی دهد. دیگه باید یه خورده توجه داشت اینجا ایرانه و نه مثل افغانستان بی در و پیکره و نه مثل عراق صدامی داره که اکثرا می دونستن چه جونوری تشریف دارشتند این خدابیامرز.
در این شرایط در داخل چه می گذرد. اول از داخل حکومت شروع می کنیم. خوب در آغاز همه مشت محکمی بردهان استکبار می کوبند و ایران را به قله های رفیع علم و تکنولوژی و فرهنگ و ... در جهان می رسانند و از این حرفا. یکی دوسالی سر مردم گرم این حرفا میشه (همشون واقعا حرف بودن ها). تا وقتی که اون دو گروه ذکر شده در داخل حکومت دچار اختلاف می شن، یکی می گه حمله کنیم، یکی میگه قُمپُز در کنیم. در این حین توده ها یه خورده ناراضی میشن! در نهایت با داشتن ابتکار عمل و با حفظ مواضع اصلی و البته با رعایت کامل ادب می گن "غلط کردیم"،"[...] زیادی خوردیم". اما به مردم توی جامعه یه چیز دیگه می گن ها. خلاصه ما همانطور که در جنگ هشت ساله پیروز بودیم و اجازه ندادیم یک وجب خاکمان از دست برود، در ماجرای هسته ای هم پیروز می شویم و هرگز غنی سازی را تعلیق نکرده ایم. ولی یه چیز اون روز ها اعلام نمی شه و اون اینکه هنوز نیروگاه بوشهر کامل نشده و کامل هم نخواهد شد مگر تحت نظر کامل و با مدیریت آمریکایی ها و اورانیوم های غنی شده را هم نا حالا می ریختیم سطل آشغال. این موضوع هم 18 سال پس از اعلام شکسته شدن تحریم در دعوای بین دو تن از عوامل به وجود آورنده تحریم به صورت غیر مستقیم اعلام خواهد شد.
ببینید پنگوئن این حرفا رو کی زد ها.
اما یه عده در این ماجراها هستند که تا الان اسمشونو نبرده ام. اونا هم نیروهای اپوزیسیون تشریف دارند. به نظر بنده این عزیزان تقریبا در یه شرایطی مثل شرایط جنگ البته با کمی تغییرات قرار دارند. اکثر آن ها با داشتن نیروی صلح آمیز هسته ای موافقن مثل زمان جنگ که اکثرا با دفاع در دو سال اول موافق بودن و همراه. اونایی هم که مخالفن مشکل از یه جای دیگرشونه. اما در مورد سیاست های به دست آوردن این حق اختلاف اینان با حاکمان روشن می شود و البته با خودشان. عده ای مثل نهضت آزادی در زمان جنگ (تنها گروهی که من اطلاع دارم بعد از فتح خرمشهر رسما و مکررا مخالفت با ادامه جنگ را اعلام داشت، البته تک شخصیت هایی هم بودند که رسما این موضع را گرفتند) رسما با سیاست های نظام مخالفن و هشدارهای لازم را می دهند. این ها نسبت به زمان جنگ الان طیف های بیشتر و گسترده تری را شامل می شوند. گروهی هم مانند آنانی که زمان جنگ سکوت کردند و یا به امید رسیدن به قدرت حالا با دشمن دست به یکی شدن و یا با سیاست غلط حاکمان همراه، همین شیوه را در حال حاضر در پی گرفته اند. که اینان نسبت به جنگ هشت ساله جمع کمتری را شامل می شوند. همین گروه هم بعد از زمان تحریم از همه بیشتر رو خواهد داشت و ادعای صاحابی مملکت را خواهد کرد.
خلاصه کلام از زبان پنگوئن: اصلا نگران جنگ نباشید، فقط تحریم رو بچسبید، اجناس ضروری را از همین حالا تهیه کنید که معلوم نیست دو ماه دیگه چه خبره همون طور که معلوم نیست همین الان چه خبره (به جان جدم قسم نه بابام تاجره نه هیچ کدوم از فک و فامیلام کاسب)، پنج ساله دیگه تحریم تموم می شه، حاکمان ایران بدتر از قضیه صلح با عراق اینبار آفتابه زهر را خواهند نوشید، یه 40 سالی از دنیا عقبیم یه 30 سال دیگه هم روش، بعد از تحریم نه از انرژی هسته ای خبریه نه از دموکراسی و نه از استقلال.
هیچی دیگه.
راستی حال رهبر چه طوره می گن مریضه، تو هم شنیدی؟؟؟؟؟
...................................
پنگوئن نوشت: ببخشید کمی طولانی شد، اما کاریش نمی شود کرد از امروز تا جمعه اراک نیستم و نمی شد متن رو تیکه تیکه کرد و کامل تر نوشت. از همین الان تاسوعا و عاشورای حسینی را به تمام حسین شناسان محترم و تمام حسین دوستان عزیز تسلیت می گم. به امید آنکه روزی راه حقیقی حسین، استراتژی ما در مسیر آینده شود.

روایت امام حسین

یکی دو سال پیش بود که عکسی به همراه لینک از طرف یکی از آشنایان خارج از کشور برایم میل شد که حاوی متن عربی و فارسی روایتی از امام حسین (ع) بود، و البته من به عنوان رابط قرار بود آن را به دست فرد دیگری بدهم. من بعد از دیدن روایت و منبع آن "سفینه البحار و مدینه الاحکام و الآثار، نوشته حاج شیخ عباس قمی صفحه 164" بود، شدیدا پیگیر شدم تا اصل اونو پیدا کنم و پیدا هم کردم. متاسفانه چون اون موقع وبلاگ نداشتم موفق به درج نتایج پیگیریم نشدم.
حالا اون ماجرا گذشت تا امروز که دیدم در بالاترین لینک این مطلب ( البته این دفعه اصل متن از وبلاگی دیگر است که الان تعطیل می باشد) گذاشته شده، کلی تعجب کردم ملت بعد از این همه وقت هنوز هم ذره ای تلاش برای دریافت حقیقت مطلب نکرده اند. در کامنت دونی این لینک بحث مفصلی راه افتاده درباره این که روایت چی هست، دروغه، راسته و شیخ عباس ال هست و علامه مجلسی بل و اسلام همین است و همه شیعه ها اینجوری اند و اقسام دیگرحرفای صد من یه غاز.
اومدم نتایج جستجوی قبلم را هم اینجا و هم در کامنت دانی بالاترین بنویسم که دیدم قبل از من در کامنت دانی عده ای (البته قلیل) به آن ها اشاره کرده اند البته یک لینک هم بود از وبلاگ "یادداشت های دو دانشجو" که دیدم اصل مطلب در آن جا اشاره شده و آن هم در یک سال پیش.
به هر حال واقعا باعث تاسف هست برای توجیه یک نظر و رد در نظریه دیگر به چه کارهایی که دست نمی زنند. آخه من موندم، من که خودم را یک مسلمان شیعه می دانم به راحتی می تونم از توی کتابهای بحارالانوار و حلیه المتقین و امثالهم (اشاره بشود که کتاب سفینه البحار یه جورایی چکیده بحار الانوار می باشد) صدتا سوتی ناجور در بیارم، اونوقت این دوستان دقیقا به جایی گیر میدن که نه تنها در راستای نشان دادن حقانیت شیعیان است بلکه برای مخالفان خود هم بهانه ها را آماده می کنند.
امیدوارم حداقل در این فضای باز اینترنت این گفنگوهای اعتقادی مفید، کمی موثق تر باشد و دوستان کمتر به حرف های بی پایه و اساس بپردازند.
الله اعلم
..........................................
پنگوئن نوشت: راستش امروز می خواستم درباره مصاحبه احمدی نژاد به تلویزیون بنویسم که نشد. اما خداییش حال کردید پیش بینی ها رو. حرفای تکراری به درد نخور و البته یک درصد هم موارد خاص. فقط نمی دونم چرا حاج محمود یادش رفت مژده اعلام دو خبر خوش در دهه فجر را به مردم فهیم و احمدی نژادی شده بدهد.

حضور احمدی نزاد ئر گفتگوی 10 و30 شب

امشب به قصد بازی آرسنال و منچستر مشغول تماشای تلویزیون بودم که یکی از این تبلیغات قبل یا بعد با وسط بازی توجهم را جلب کرد. معرفی مهمان سه شنبه شب گفتگوی ویژه خبری شبکه دو. که ایشون کسی نیست جز جناب آقای احمدی نژاد. البته از الان تمام صحبت های مطرح شده از طرف رئیس جمهور بر من یکی که حداقل مشخصه و شک ندارم هیچ حرف جدیدی نخواهد زد الا وعده ی اتفاق بزرگی در آینده نزدیک. و همچنین مطمئنم سیاست صدا و سیما (همانطور که تا حال بوده) در دعوت رئیس جمهور چیزی جز ادامه روند عوام فریبی که 2 سالی است عوامل پشت پرده نظام دارند جلو می برند، نیست و دعوت احمدی نژاد در این برهه مقابله با جو بدی است که این روزها در مورد احمدی نژاد در جامعه به وجود آمده. تا حدودی هم تلاش خواهد شد در عین دفاع از مواضع بین المللی او در زمینه داخلی کمی ضایعش کنند.
اما همه این حرفا به کنار، مهم اینه که رئیس جمهور کشور جمهوری اسلامی ایران در یک برنامه زنده به مصاحبه رودررو با مصاحبه شونده حاضر خواهد شد. هر چه هم که سوالات و جواب ها از قبل معلوم و برنامه ریزی شده باشند، مهم نیست. مهم اینه که از این به بعد خیلی خیلی راحت تر می توان رئسای جمهور را به پای میز این جور مصاحبه ها کشاند. درسته که این دفعه 99% برنامه از قبل طراحی شده است، اما اون یک درصدی که به دلیل زنده بودن برنامه ممکنه از دست در بره الان خیلی کمک می کنه و همچنین در آینده این یک درصد قطعا افزایش پیدا خواهد کرد.
در ضمن مطرح شدن سوالاتی در برابر رئیس جمهور از طریق تلویزیون مثل رابطه با آمریکا (با یادآوری قانونی که حدودا 15 سال پیش و در پی مطرح شدن پیشنهاد مذاکره با آمریکا از سوی عطا مهاجرانی در روزنامه اطلاعات، هر گونه گمانه زنی درباره رابطه با آمریکا را جرم می دانست) برای شفاف ساختن عرصه سیاسی کشور خیلی راهگشاست.
در کل دست آقایان ضرغامی و احمدی نژاد (با علم به این که هر دوشون هیچ کاره اند و دستورات از جای دیگری است) درد نکنه،دارند فضای سیاسی جامعه را کاملا ناخواسته باز می کنند.
پس انشاءلله وعده دیدار ما سه شنبه شب ساعت 45/10 شب در پای جعبه های جادو.
...................................
پنگوئن نوشت: برای کلیه دوستانی که بازی امشب منچستر و آرسنال را ندیدند متاسفم، چون بازی خیلی زیبایی را ازدست دادند مخصوصا در نیمه دوم. آخر بازی آرسنال با چهار مهاجم حمله می کرد.
نتیجه بازی: آرسنال2-1منچستر.
هوووراااااااااااااااااااا

جشن زمستانه میدان کوهنورد

جشن زمستانه
# دیروز شمشین جشنواره زمستانه اراک در محل میدان کوهنورد (واقع در ورودی های کوه سرخه و دره گردو) برگزار شد. مراسمی که سالی یک بار و در یک جمعه زمستانی برگزار می شود. برنامه های مختلفی تدارک دیده بودند از بادبادک بازی و ساخت آدم برفی و کلبه اسکیمو گرفته تا آموزش اسکی و تیر اندازی و دوچرخه سواری و خیلی کارهای دیگه.

# از نکات جلب دیروز آلودگی وحشتناک هوای اراک بود. نمی دونم پدیده وارونگی هوا بود یا چیز دیگر اما از سمت پتروشیمی و پالایشگاه موج هوای آلوده و کاملا قهوه ای رنگی به سمت اراک در جریان بود که به طور کامل آسمان شهر را پوشانده بود، بگم که کمی بالاتر از این توده ی آلودگی، آسمان آبی آبی بود. راستی دیروز روز هوای پاک هم بود.

# ساعت هفت که ما (من و یکی از دوستانم) رفته بودیم کوه جمعیت خیلی کمی آمده بودند، و تقریبا با جمعیت روزهای عادی که به آنجا می آیند برابر بود. اما از ساعت 10 به بعد موج جمعیت بود که به سمت میدان جاری بود به طوری که وقتی ما داشتیم ساعت 30/12 برمی گشتیم، از هر دو نفری که به سمت شهر می رفتند 5 نفر هم داشتن به سمت میدان می آمدند. شاید یکی از دلایلش هوای بسیار سرد اول صبح باشه.

# تفریح جمعیتی که زودتر آمده بودند عموما کوهنوردی یا دره نوردی (در هردو حالت مسیر کاملا پوشیده از برف بود) و گاها سرسره بازی بود، البته بودند از گروه های آدم برفی ساز حرفه ای که از صبح زود آمده بودند تا شاهکارهای هنری اشان را عرضه دارند یا چتر باز ها که از صبح کارشونو شروع کرده بودند. اما آدم هایی که بعدا آمدند بیشتر با امکاناتی که در اطراف میدان برای گذران اوقات تهیه شده بود خود را مشغول می کردند.

# به نظر من جمعیتی که امسال آمده بود از سال های گذشته کمتر بود. اینو می شد از تعداد آدم برفی های ساخته شده بود به راحتی فهمید. هم تعدادشون کم بود و هم کیفیتشون. راستی از مفت خوری های سال های قبل هم خبری نبود، بی انصاف ها حتی یه لیوان شیر داغ هم به ملت ندادن.

# اینجانب و دوست محترم پس از آن که به قله کوه رفتیم در راه بازگشت تصمیم به استفاده از روش سرعتی یا همان سرسره بازی خودمان گرفتیم، اما مشکل این جا بود که هیچ کداممان از بس گیج تشریف داشتیم تیوب که هیچی حتی یه کیسه زباله هم نیاورده بودیم تا بر زیر خود بگذاریم، به همین دلیل مجبور با استفاده از ماتحت خود شدیم و به این طریق به دامنه کوه رسیدیم. جایتان خالی آن قدر این عمل لذت بخش بود که برای تکرار این خاطره دوبار دیگر از کوه بالا رفتیم و به همین روش پایین آمدیم. فکر کنم تَن بان (همون تُمٌون خودمون یا شلوار خودتون) عزیزمان را اگر بار دیگر مورد استفاده قرار دهیم صدای مرگش درآید از بس که سابیده گردید.

# وقتی اومدیم پایین و دیدم ملت توی شیب کم دامنه کوه سر می خوردند و حال می کنند برای کلیه افراد جامعه بشریت متاسف شدیم که با این چیزهای کوچک چه حالی می کنند و به خود زحمت بالا رفتن از کوه را (حداقل تا یه ارتفاعی) نمی دهند.

#در کل جایتان خالی به غایت حال داد، هم کوهش و هم برفش( که البته اینا رو می شه همیشه در طول زمستان گیر آورد) و هم اجتماعش، واقعا این جور گرد آمدن ها لذت بخش است. متاسفانه فکر کنم برای تجربه مجدد این جمعیت باید یه یکسالی دوباره صبر کنم.

آخیش... بلاخره از دست این امتحانا راحت شدم. حالا می شه دوباره اومد واین طرفا پرسه زد. دلم خیلی برای نوشتن در اینجا تنگ شده بود. خدا را شکر که دوباره بدون مشکل می تونم بنویسم.

سد سيوند را آبگيري نكنيد

سد سيوند را آبگيري نكنيد
# عید فرخنده غدیر خم را خدمت شیعیان گرامی تبریک عرض می دارم.
# این روزا سرم شلوغه و برای عرض شادباش به مناسبت عید غدیر وارد دنیای مجازی شدم که در سایت دشت پاسارگاد به این مطلب برخوردم. مطلبی درباره سد سیدوند. بخوانیدش و اگر وبلاگ دارید آن را در وبلاگتان بگذارید. به نشانه ی اعتراض به نابود کردن تاریخمان.

«پس بنگريد سرانجام كساني كه پيش از شما بودند چه شد» - قرآن كريم
آگاهيد كه قرار است با موافقت رييس «سازمان ميراث فرهنگي و صنايع دستي و گردشگري»، آبگيري سد سيوند كه در شمال شهر شيراز و درون تنگه‌ي بُلاغي - ميان دو دشت مُرغاب (پاسارگاد) و مرودشت - ‏‏مراحل پاياني ساخت خود را مي‌گذراند، آغاز ‌شود.شايسته‌ي اشاره است، تنگه‌ي بلاغي يكي از كم‌مانندترين موزه‌هاي طبيعي و زنده‌ي ايران است كه روند زندگى در آن در يك درازاى شگفت‌انگيز ده هزارساله قطع نشده است. به عبارتي ديگر در آن مي‌توان از همه‌ي اين دوره‌هاي پيشاتاريخي و تاريخي (باستاني، اسلامي،...) اسنادي را به‌دست آورد كه نه‌تنها خود آن اسناد از اهميت به‌سزايي در بررسي و شناخت تاريخ و فرهنگ ما برخوردارند (كه آبگيري آن سد مي‌تواند همه‌ي اين آثار را به زير غبار فراموشي و شايد نابودي ببرد)، بلكه خود تنگه يكي از ارزشمندترين سندهاي تاريخ ايران است. هم‌چنين رطوبت برخاسته از درياچه‌ي پشت سد در درازمدت بر زيست‌بوم منطقه تأثير گذاشته و با پديد آوردن و رشد دادن گياهان مخرب بر روي سازه‌هاي دشت پاسارگاد، به ويژه آرامگاه كوروش بزرگ (نماد جهاني ارج‌گزاري به حقوق بشر، و كسي كه به تعبير علامه طباطبايي در كتاب ديني ما از وي زير نام «ذوالقرنين» به نيكي ياد شده است)، اثرات ويران‌گري بر اين يادمان‌هاي گران‌قدر خواهد داشت. از اين‌رو مي‌خواهيم كه اين سد آبگيري نشود چرا كه نه‌تنها مطالعات جامع و دقيق كارشناسي هنوز به پايان نرسيده، بلكه نتايج آنچه هم كه تاكنون انجام شده دقيقا بر فاجعه‌بار بودن آبگيري اين سد مهر تأييد زده است: از میان رفتن كهن‌ترين راه بازمانده‌ي جهاني، خدشه‌دار شدن ثبت جهانی پاسارگاد، تخریب سازه‌های باستانی بر اثر بالا آمدن میزان آب‌های زیرزمینی، از میان رفتن گذرگاه تاریخی عشایر و مراتع آن‌ها، محو وضعیت توپوگرافی منطقه‌ي بلاغی، احتمال وقوع زمين‌لرزه پس از آبگيري سد سيوند، آسیب‌های زیست‌محیطی ناشی از آبگیری سد هم‌چون نابودي حداقل 8 هزار اصله درخت 500 ساله و هزاران هكتار مرتع و زمين مرغوب كشاورزي و خاك و هم‌چنين گنجینه‌ي ژنتیکی غنی تنگه، و مهم‌تر از همه، تشويش افكار عمومي و از دست رفتن اعتماد، آسيب‌هايي است كه از آبگيري سد سيوند حاصل مي‌شود. سرمايه‌ي ملي هزينه‌شده براي ساخت اين سد - كه متأسفانه اكثر آن در يك‌سال اخير و هم‌زمان با اعتراض‌ها به ساخت آن، هزينه شده است - هيچ قابل قياس با سرمايه‌ي انساني و اثر رواني ناگواري نيست كه بر ايرانيان دوستدار ميراث فرهنگي اين مرز و بوم خواهد داشت، اثري كه شايد بر روند وقايع آتي ايران تأثيرگذار باشد.خوانندگان گرامي، هم‌ميهنان ارجمند،‏ مسئولان كشوري! نمي‌دانيم كه از روند پر شتاب ويران‌سازي آثار تاريخي اين سرزمين • در كنار هجمه‌هاي وسيع به خود تاريخ و دستاوردهاي معنوي نياكان خردمندمان • تا چه ميزان آگاه هستيد ولي قطعا نيك آگاهيد كه شناخت بهتر تاريخ و فرهنگ ديرينه¬سالمان • كه يادمان‌هايي چون آن‌چه در دشت پاسارگاد هست، نمادهاي آنان به شمار مي‌روند - در ايستادگي امروز ما در برابر فرهنگ¬هاي ديگر نقشي به سزا دارد. شوربختانه هر روز بر بلنداي سيل بنيان‌كن تخريب ميراث فرهنگي - چه غارت غيرقانوني آن و چه تخريب قانوني آن در لفافه‌ي عمران - افزوده مي‌شود. آبگيري و راه‌اندازي اين سد كه - به درست يا غلط - به نماد مبارزه با بخشي از تاریخ ایران تبدیل شده است، نقطه‌ي اوج چنين حركتي است و اين در حالی که سرزمین ما تنها سرزمینی است که هر چند «پر فراز و نشیب»‌ترين تاريخ را در جهان داشته، هنوز با ریشه‌ی فرهنگی و انسان‌ساز خود در ارتباط بوده و دچار گسست تاريخي نشده است. باز تأكيد مي‌كنيم خواهان توقف ساخت سد سيوند و عدم آبگيري آن هستيم.

# یه چند روزیه می بینید اینجا به روز نمی شه همچنین یه چند روزی هم خواهید دید که اینجا مرتب به روز نخواهد شد. دلیلش استادای محترم هستند که عزمشان را جزم کرده اند بر مشروط نمودن دانشجویان بیچاره. پس فعلا تا اطلاع ثانوی (که 28 دی باشد) این جا ممکن است اصلا به روز نشود و اگر بشود با فاصله خواهد بود.
همین.

# راستی دوستان عزیزی که می خواهند اسم خود را به صورت کاملا داوطلبانه در لیست "آخرت جویان وبلاگ نویس" قرار بدهند تا دولت مردمی بتواند با برنامه ریزی بهتری به امور آخرتی آنان بپردازد، خواهش دارم اسم اینجانب را هم بنویسند. اگر مشخصات یا چیزی می خواست که شما نمی دونستید، خیلی گیر ندید فقط یه زنبیل از طرف جناب پنگوئن بگذارید توی صف تا از سایر آخرت جویان عقب نمونم، ایشالا هر وقت از دست امتحانا راحت شدم خودم شخصا داخل صف می شوم!!
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.