دو سه هفته ای می شه که اینجا را به روز نکرده ام. البته به غیر از تنیلی و بی خبری و بی حالی برای نوشتن بهانه دیگری هم بود و آن برگزاری مراسم عقد خواهرم بود. مراسم هفته پیش و در خانه خودمان برگزار شد و طبق معمول چنین برنامه هایی کلی وقت و انرژی صرف تدارکات و پذیرایی و امثالهم شد.
به هر حال در این چند هفته (تا چند روز پیش) به جز اخبار دهان به دهان به کل از دنیا بی خبر بودم و اینترنت گردی محدود به چک کردن میل باکس بود. متاسفانه یا شاید-با توجه به نتایج به دست آمده-خوشبختانه، از المپیک بی خبرم و فقط می دانم کاروان ایران گند زده. خیلی دوست داشتم بازی ها تیم بسکتبال را ببینم اما از آن ها هم نتیجه شکست تنها چیزی بود که دستگیرم شد بود. از شانس بدم حتی بازی ها هادی ساعی هم به علت مسافرت از دستم در رفت.
راستی احمدی نژاد هم بلاخره وقتی برای سومین و آخرین بار اعلام شد آیا به اراک می آیند یا نه؟ رضایت داده و ظاهرا جواب بعله گفته. اینطور که از شلوغ پلوغی کوچه و خیابان اطراف خانه ما مشخص است آقای رئیس جمهور افتخار داده اند و اراک را به قدوم خودشون مفتخر کرده اند. البته فکر کنم ایندفعه هم قرار بود صبح بیاد که با چند ساعت تاخیر شده بعد از ظهر!
در هر صورت امیدوارم ابرهای فشرده آسمان امروز اراک نامه هایی که در جیب مردم هست را خیس نکنه، که در این صورت کار احمدی نژاد برای خواندن آن ها خیلی سخت خواهد شد!!!

Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.