تاملی بر ترکیه

تاملی بر ترکیه
تحولات و اتفاقات روزهای اخیر ترکیه را همه شنیده و یا خوانده اید. بحثی است بر سر مذهب، یا بهتر بگم مذهبی بودن در جامعه سکولار. مخالفان حزب حاکم ادعا می کنند اگر یک فرد مذهبی بر مسند ریاست جمهوری بنشیند اصول لائیسم نظام ترکیه به خطر می افتد و هیچ بعید نیست قانون اساسی ترکیه بر اساس سکولاریسم بنا شده است تضعیف بشود. و البته طرفداران حزب حاکم هم می گویند که ما مذهبی هستیم و به سکولاریسم پایبند و شما نگران قانون اساسی نباشید.
کاری ندارم به بده بستان های سیاسی بین سیاست مداران ترکیه. حقیقتش اطلاعی هم ندارم. اما موضوعی که بسیار این چند روزه برایم جالب بوده شباهت بین تندروهای انقلابی ایران و طرفداران پروپاقرص نظام سکولار در ترکیه است.
اول از همه موضوع اصالت یافتن یک نوغ نظام است. در ایران طرفداران افراطی انقلاب هر گاه شرایط خود را در خطر ببینند فورا به آرمان های اولیه انقلاب (از نظر خودشون) متوسل می شوند و با دستاویز قرار دادن خطر احتمالی که ممکن است برای آرمان های انقلاب به وجود بیاید، حاضرند بر خلاف رویه معمول موجود در قانون اساسی انقلاب عمل کرده و به از نظر من حق مردم جامعه را ضایع کنند. حالا در ترکیه دقیقا همین قضیه پیش آمده. دقت کنید الان بعد از چندین سال که آتاتورک عمرش رو داده به مردم کشورش یک فرد مذهبی بعد از پیمودن سیر طبیعی که در قانون اساسی موجود است احتمال دارد به مقام تشریفاتی ریاست جمهوری برسد. دقت کنید در نوع مخالفت طرفداران سکولاریسم در ترکیه. چون که به اعتقاد آنان یک فرد که دارای اعتقاد به مذهبی است نباید رئیس جمهور شود مانع طی روند قانونی انتخاب رئیس جمهور می شوند و ادعا می کنند در صورت انتخاب فلان فرد از آرمان های آتاتورک دور می شویم.
موضوع دیگر شباهت بین دو گروه از دو جامعه. بحثی که این روزها در ایران خیلی باب است. مسئله حجاب. در این مدت هر وقت مطلبی (خصصا در سایت های خارجی) درباره رجب طیب و گل خوانده ام برای نشان دادن مذهبی بودن آن ها به محجبه بودن همسرانشان تکیه شده است. حتی در روزنامه هم از قول یکی از زنان متحصن در خیابان های استانبول این جور بیان می کرد که :"ما نمی خواهیم یک زن محجبه به کاخ ریاست جمهوری کشورمان وارد شود ما می خواهیم افراد مدرن و متمدن یه آن جا بروند". دقت کنید چقدر ملاک متمدن بودن ظاهری و سطح پایین است. درست مانند ایرانیانی که داشتن صرف حجاب را نشانه شخصیت، مذهبی بودن و یا هر چیز دیگر یک انسان می دانند.
مسئله مهم دیگری هم برای من که در بعد فلسفی سکولاریزم اطلاعات اندکی دارم، وجود دارد. نگاه کنید من همیشه حاکمان فعلی ایران ناقض حقوق بشر می دانسته ام، زیرا که آن ها مانع دخالت افراد مختلف با افکار گوناگون که گاها با دیدگاه های حاکمان نظام همخوانی نداشته است، در امر جامعه می شدند. هم در زمینه اداره مملکت، هم در زمینه فرهنگ و هم در خیلی زمینه های دیگر. اما امروز در ترکیه و دیروز در فرانسه و در خیلی از جاهایی که به سکولاریسم وفادارند دقیقا همین نوع برخورد را می بینم. آخر این با چه جور آزادی عقیده ای جور در می آید که من و طرفداران من چون که به مذهب اعتقاد داریم حق نداشته باشیم در حکومتی که برای ما وجود دارد مشارکت فعال داشته باشیم. واقعا این موضوع نقض آشکار حق اولیه یک انسان در جامعه نیست. یعنی حالا به فرض اینکه کلا یک نفر به سکولاریزم معتقد نباشد (که این فرض در مورد ترکیه صادق نیست)، او نمی تواند در صورت داشتن اکثریتی طرفدار روش حکومتی مورد نظرش را البته به طرق دموکراتیک در جامعه حاکم سازد. فقط به این خاطر که تا حالا اکثریت جامعه طرفدار سکولاریزم بوده اند و برای به دست آوردن آن خیلی تلاش کرده اند، اقلیت فعلی سکولار می توانند با زور (مثل ارتش) مانع به سرانجام رسیدن ایده های اکثریت شوند.
نمی دونم شاید خوب نتونستم منظورم رو بیان کنم. ولی در کل از دید من جوامع سکولاری که امروزه در جهان وجود دارند نمی توانند نمونه جامع و کامل برای اداره جوامع بشری باشند. جامعه ای که برای حفظ آرمان اولیه خود (سکولاریزم) حاضر به هر کاری (نقض حقوق بشر) باشد، اصلا نمی توانند روش مطلوب برای پیمودن راه سعادت آدمیان در این جهان باشد.
به نظر شما اینطور نیست؟
......................................................
پنگوئن نوشت: عکس احمدی نژاد در حال بوسیدن دست یک معلم زن. زمانی یکی از مهم ترین انتقادات طرفداران احمدی نژاد به مصدق، بوسیدن دست ثریا بود. حالا آن ها چه می خواهند بگویند؟ البته اینجا توجیه را آورده حتما ببینیدش هم عکس است و هم توجیه. در ضمن منتظر عکس العمل احتمالی فاطمه خانم رجبی هم هستیم.
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.