"فتحعلی شاه قاجار" و تحقق شعار "ما می توانیم"!

روز گذشته در بین لینک های پرطرفدار بالاترین لینکی بود که نشان می داد بازدید کنندگان موزه لوور پاریس "فتحعلی شاه قاجار" را با عنوان خوش تیپ ترین مردی انتخاب کرده اند که تمثال مبارکشان در موزه موجود می باشد!
خواستم ابتدا این موفقیت حیرت انگیز(!!!) را به تمامی جوانان ایرانی تبریک عرض کنم که نشان دادند که اگر بخواهند؛ "می توانند". و البته نکته ای تاریخی را از آینده نگری و ژرف اندیشی شاهان تمدن درخشان ایرانی، خصوصا شاه فوق الذکر در زمینه تحقق شعار "ما می توانیم" گفته باشم. (زمانی اهمیت این عنوان بیشتر مشخص می شود که بدانیم "مونا لیزا" به عنوان زیبا ترین زن موزه دست پیدا کرده است)
در کتب تاریخ مربوط به زمانه دومین شاه قجر، بارها اشاره شده است به تمایل عجیب و مصرانه (یعنی آمرانه) شاهنشاه به نگارندگان تمثال ملوکانه در باریک نمایاندن کمر همایونی! برخلاف حقیقت اندام اعلی حضرت که دارای شکمی بسیار برآمده و خیکی بوده اند، امکان ندارد شما در سرتاسر گیتی نقاشی از ایشان پیدا کنید که این شکم را همانگونه که بوده است نشان داده باشد. بر عکس رقابت شدید نقاشان در باریک تر کردن کمر شاهنشاه جهت جلب نظر همایونی کاملا محسوس می باشد.
امروز وقتی به این علاقه دور از عقل برادر زاده آغا محمدخان نگاه می کنم، می فهمم آنچه او می فهمید و من نمی فهمیدم.
فرض کنید فتحعلی شاه چنین دستوری به نقاشانش نمی داد. امروز هر ایرانی و غیر ایرانی که به موزه لوور می رفت، با عکس یک شاه چاق و بدریخت رو به رو می شد که در کنار تابلو می خواند (یا احتمالا از زبان راهنمایی که مشغول معرفی اثر هست می شنید)؛ این عکس متعلق به شاه بی عرضه و لیاقتی است که قسمت زیادی از خاک ایران را به باد فنا داد!
ببینیم امروز بازدید کننده موزه لوور در توضیح کنار تابلوی نقاشی فتحعلی شاه چه چیزی را می خواند "این نگاره متعلق به یکی از پادشاهان ایران می باشد که در زمان او قسمتی از خاک ایران به روسیه واگذار شد. در ضمن صاحب این نقاشی از سوی بازدید کنندگان موزه به عنوان خوشتیپ ترین مرد موزه لوور انتخاب شده است"
وقتی این نوشته را یک ایرانی بخواند کلی خوشحال می شود که بلاخره این اروپایی های بد ریخت فهمیدند زیباترین انسان های روی زمین از نژاد پاک آریایی هستند. و وقتی یک بازدید کننده غیر ایرانی آن را ببیند تنها به چهره و زیبایی های فیزیکی زاید الوصف اعلی حضرت توجه می کنند!
اینجاست که دورنگری شاهنشاه مشخص می شود. الحق که آدمی باید خیلی زیرک باشد که این چنین آینده را پیش بینی کند و "بتواند" پس از یک قرن و لتی، صفت حقیقی "بی لیاقتی" را در سایه صفت سقارشی "خوش بر و رویی" قرار دهد و از اهمیت بیاندازد!
حالا هی بگویند "ایرانی می تواند" شما بگویید نه نمی تواند. اگر قبول ندارید، این فقط یک مشت بود نمونه ای از خروار!
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.