نگران نباشید! اوضاع ممالک محروسه به خرابی صد سال پیش نیست!!!

مشغول خواندن کتاب "تاریخ اراک" (اثر مرحوم ابراهیم دهگان) بودم که به مورد جالبی برخوردم. البته خداییش داستان های جالب در این کتاب زیاد هست اما این یکی با مشکلات این روزهای ما همخوانی و مشابهت "قریبی" دارد!
در ذکر احوالات ممالک محروسه صد سال پیش، یعنی سال 1287* نوشته شده «در کشور ایران چند سالی خشکسالی شده و در این قحط و غلاء [گران شدن نرخ] به جایی کشیده که آدمخواری باب گشت.» در پی این خشکسالی «قنوات همه خشک شده و باغات بکل از میان رفت. پیران فراهان می گفتند آب کویر [دریاچه آب شوری در شمال شرق اراک] تا به جایی خشک شد که راهی به جزیره مرکزی پدیدار گردید». به مانند این روزها «در اصفهان زنده رود [زاینده رود] به کلی خشک و چاههای آب همه خوشید [خشک شد].»
ذکر این تشابهات به همین موارد محدود نمی شه! جالبه بدانید «زمستان این سال [همراه] سرمای بی سابقه ای که نظیر آن حتی در آن سنوات دیده نشده بود، پدیدار و مردم بدبخت از یکطرف دچار قحط و غلا و از یکسو مبتلا به سرما گردیده بودند». ناصر الدین شاه قاجار که از قضا در آن «زمهریر[سرمای سخت]» در اراک [یا همان قلعه سلطان آباد زمان شاه شهید] بوده اند از سرد شدن خون در بدنش می نویسد: «کمتر چنین سرما دیده بودم. اجرام فلکی و اجسام ارضی گویا یکسره یخ بود. هوا کیفیت زمهریر داشت. نفس در حلق می فشرد و خون در بدن سرد می شد. هیچ از اطاق بیرون نیامدم و همه را به کارهای لازم سرگرم بودم.»
«نرخ گندم در این سال به خروار یکصد تومان رسید و سایر حبوبات حتی جو و ماشک هم فرقی نبود. دهستان های تابعه اراک نصف یا بیشتر جمعیت خود را [به واسطه قحطی و وبا] از دست داد.» اعتماد السلطنه خبر از اقدام مهرورزانه دولت فخیمه در بلبشو گرانی و سرما و گرما می دهد؛ «ماهی چندین هزار تومان از دولت به فقرا و ضعفایی که به واسطه قحطی از ممالک محروسه پناه به دارالخلافه آورده اند مرحمت می شود.»
باید خدا را شاکر بود که امروز مانند صد سال پیش ارتباطات به آن حد محدود نیست تا با یک خشکسالی مملکت دچار قحطی شود و ملت در پی «ریشه گیاه که آن هم وجود نداشت سدجوع» کنند!
اجداد ما نشان داده اند که در اوج بدبختی و نکبت هم نمی شود به آینده ناامید بود. نمونه هم «پیران فراهان» که در اوج آن همه فشار سختی، خوشحال بودند « بذری که در سه سال قبل به زمین افشانده شده بود تا به این سال سالم و بدون عیب زیر خاک مانده و برای سال 1288 زراعت خوبی به وجود آورده است.» به هر حال خیلی آدم باید دل خوشی داشته باشه که در اون وضعیت هم به سال بعد فکر کند!
راستی برای اینکه بدانید اینروزها یعنی صد سال بعد از آنروزها، وضعیت به خرابی آنروزها نیست، آگاه باشید ماشاالله اینروزها در شهر و دیار ما تا دلتان بخواهد از سگ و گربه و موش چه در سرما و چه در گرما خبر هست، چراکه در آنروزها «از سگ و گربه هم اثری به جا نمانده» بوده!!!
..........................................................
* فکر نکنید من آنقدر بی سوادم که وقت خواندن یک کتاب تاریخی متوجه تفاوت تاریخ شمسی و قمری نشوم. اما برای اینکه یه خورده قرابت موضوع بهتر مشخص باشه با کمی قلب تاریخ (!!!) سال 1287 قمری را 1287 شمسی فرض کردم. برای آنکه تاریخ نسبتا دقیق را بدانید؛ سال 1287 قمری معادل سال 1250 شمسی می باشد، یعنی 137 سال پیش.
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.