جشن زمستانه میدان کوهنورد

جشن زمستانه
# دیروز شمشین جشنواره زمستانه اراک در محل میدان کوهنورد (واقع در ورودی های کوه سرخه و دره گردو) برگزار شد. مراسمی که سالی یک بار و در یک جمعه زمستانی برگزار می شود. برنامه های مختلفی تدارک دیده بودند از بادبادک بازی و ساخت آدم برفی و کلبه اسکیمو گرفته تا آموزش اسکی و تیر اندازی و دوچرخه سواری و خیلی کارهای دیگه.

# از نکات جلب دیروز آلودگی وحشتناک هوای اراک بود. نمی دونم پدیده وارونگی هوا بود یا چیز دیگر اما از سمت پتروشیمی و پالایشگاه موج هوای آلوده و کاملا قهوه ای رنگی به سمت اراک در جریان بود که به طور کامل آسمان شهر را پوشانده بود، بگم که کمی بالاتر از این توده ی آلودگی، آسمان آبی آبی بود. راستی دیروز روز هوای پاک هم بود.

# ساعت هفت که ما (من و یکی از دوستانم) رفته بودیم کوه جمعیت خیلی کمی آمده بودند، و تقریبا با جمعیت روزهای عادی که به آنجا می آیند برابر بود. اما از ساعت 10 به بعد موج جمعیت بود که به سمت میدان جاری بود به طوری که وقتی ما داشتیم ساعت 30/12 برمی گشتیم، از هر دو نفری که به سمت شهر می رفتند 5 نفر هم داشتن به سمت میدان می آمدند. شاید یکی از دلایلش هوای بسیار سرد اول صبح باشه.

# تفریح جمعیتی که زودتر آمده بودند عموما کوهنوردی یا دره نوردی (در هردو حالت مسیر کاملا پوشیده از برف بود) و گاها سرسره بازی بود، البته بودند از گروه های آدم برفی ساز حرفه ای که از صبح زود آمده بودند تا شاهکارهای هنری اشان را عرضه دارند یا چتر باز ها که از صبح کارشونو شروع کرده بودند. اما آدم هایی که بعدا آمدند بیشتر با امکاناتی که در اطراف میدان برای گذران اوقات تهیه شده بود خود را مشغول می کردند.

# به نظر من جمعیتی که امسال آمده بود از سال های گذشته کمتر بود. اینو می شد از تعداد آدم برفی های ساخته شده بود به راحتی فهمید. هم تعدادشون کم بود و هم کیفیتشون. راستی از مفت خوری های سال های قبل هم خبری نبود، بی انصاف ها حتی یه لیوان شیر داغ هم به ملت ندادن.

# اینجانب و دوست محترم پس از آن که به قله کوه رفتیم در راه بازگشت تصمیم به استفاده از روش سرعتی یا همان سرسره بازی خودمان گرفتیم، اما مشکل این جا بود که هیچ کداممان از بس گیج تشریف داشتیم تیوب که هیچی حتی یه کیسه زباله هم نیاورده بودیم تا بر زیر خود بگذاریم، به همین دلیل مجبور با استفاده از ماتحت خود شدیم و به این طریق به دامنه کوه رسیدیم. جایتان خالی آن قدر این عمل لذت بخش بود که برای تکرار این خاطره دوبار دیگر از کوه بالا رفتیم و به همین روش پایین آمدیم. فکر کنم تَن بان (همون تُمٌون خودمون یا شلوار خودتون) عزیزمان را اگر بار دیگر مورد استفاده قرار دهیم صدای مرگش درآید از بس که سابیده گردید.

# وقتی اومدیم پایین و دیدم ملت توی شیب کم دامنه کوه سر می خوردند و حال می کنند برای کلیه افراد جامعه بشریت متاسف شدیم که با این چیزهای کوچک چه حالی می کنند و به خود زحمت بالا رفتن از کوه را (حداقل تا یه ارتفاعی) نمی دهند.

#در کل جایتان خالی به غایت حال داد، هم کوهش و هم برفش( که البته اینا رو می شه همیشه در طول زمستان گیر آورد) و هم اجتماعش، واقعا این جور گرد آمدن ها لذت بخش است. متاسفانه فکر کنم برای تجربه مجدد این جمعیت باید یه یکسالی دوباره صبر کنم.
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.