نسل بعد

نسل بعد
نمی دونم نسل چندم پس از انقلاب به حساب می آیم. من حتی هشت سال جنگ را هم به خاطر نمی آورم. انقلاب را فقط از دریچه تصاویر بسیار محدود و تکراری رسانه ملی، خوانده هایم از خاطرات و دیده های نویسندگان کتاب ها و گفته های نزدیکانم، تصور کرده ام. من به عنوان یک جوان دست پرورده آن چه انقلاب گقته می شود، آن چه نمی دانم 28 سال قبل یا 30 سال اصلا چه فرقی می کند شاید 50 سال، 80 سال، نه 100 سال قبل با از خود گذشتگی و اثر گذاری خیلی ها به وقوع پیوست. کدومشونو بگم از کدوم طرفشون بگم خوباشون یا بداشون، تفاوتی ندارد همشون با هم بودن هم سید جمال بود هم میرزا ملکم هم مظفرقاجار بود و هم رضا پهلوی هم مصدق بود و هم مدرس هم هویدا بود و هم کیانوری هم خمینی بود و هم حنیف نژاد همه بودن، 100 سال آمدند و رفتند و گفتند و ساختند و خراب کردند و کشتند و آزادگی ها کردند.
با این همه حال را چه شد. کدام را ببینم؟ حرف های مادر و پدر و خاله و عمو و مادر بزرگ را باور کنم که با تمام تفاوت های بسیاری که در اعتقاداتشان وجود دارد همگیشان بر یک چیز متفق اند: آن روز ها همه یک رنگ و یک دل بودند. یا الان را ببینم که هم مسلکیانشان چگونه شمشیر را از رو بر هم بسته اند. کدام را دوست بدارم شهریور و مهر و آبان و آذر و دی و بهمن سال 57 را یا شهریور و مهر و آبان و آذر و دی و بهمن سال 85. کدام را شیرین بدارم آن امید و آرزوی پدران و مادرانمان در 10 فروردین 58 یا انگیزه همانان در 3 تیر 84.
مقایسه کنم چه را با چه. آن زمان چه بود: محمدرضا شاه برود چه بهتر، جای او را چه خواهد گرفت؟ امام آمده، مگر به یاد نداری حکومت علی خواهد آمد همان طور که شریعتی می گفت، خون شهدا به ثمر می رسد، امپریالیسم نابود می شود، همه با هم مملکت را آباد خواهیم کرد من، تو، معلم، کارگر، دهقان، کارمند، روحانی، باسواد و بی سواد. ظلم پایان خواهد یافت و جهانی آباد در انتظار جهانیان خواهد بود.
اما حال چه شده است: فقط اکبر نیاد جای او هر که می خواهد بیاید. مگر فرقی داره ، خاتمی مگه چه کار کرد، احمدی نژاد هر چی باشه فقط یه تدارکاتچی است، مملکت فقط به دست نظامی ها آباد می شه، اصلا گور باباشون بزار تکلیف مملکت یکسره بشه از شر همشون راحت می شیم.
نسل بعد از انقلابم و بلا تکلیف بین این شکاف، افتخار به گذشته به بزرگانی که در گذشته بوده اند و برایمان این زمان را ارث گذاشته اند و انزجار از حال از کوچکان بزرگ شده ای که در این زمان برای آیندگان رول گذشتگان را بازی خواهند کرد.
با این همه از یک چیز مطمئنم. هر گاه نغمه ای هر چند کوتاه از اشعار دوران انقلاب می شنوم از خود بی خود می شوم، هر گاه تصویری از آن روز های بزرگ را می بینم (با وجودی که من را از دیدن بسیاری از آن تصاویر محروم کرده اند) حتی اگر برای هزارمین بار باشد، درودی بر پدران و مادران هم نسلانم می فرستم.
از یاد نخواهم برد روزهایی را که ایرانیان به حقیقت یک ملت بودند و از یاد نخواهم برد چگونه آن روزها به سرعت از میان ایرانیان رخت بربست.
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.