هموطن، خبر آمد خبری می آید...

هموطن، خبر آمد خبری می آید...
وقتی که روزنامه ها تعطیل باشند و تو هم امکان اتصال به اینترنت برایت میسر نباشد، در ضمن از تلویزیون هم خبری نباشد. می شوی مثل من در طول این دو هفته خبر ساز. روز چهارده فروردین که روزنامه ها به روی دکه ها اومدن، مثل آدم هایی که از بیابون آمده باشند وسط شهر، می موندم. بی خبر از وقایع و اتفاقات نوروز امسال که همه کشور و حتی دنیا را سر کار گذاشته بودند. یه چیزایی مثل خبر قطعنامه را اتفاقی شنیده بودم. نتیجه بازی استقلال پرسپولیس را هم در بقالی فهمیدم. اما از بقیه اصلا خبر نداشتم. وقتی تیتر یک روزنامه را درباره 15 ملوان انگلیسی دیدم شاخ درآوردم، آخه مگر خبری مهم تر از صدور قطعنامه ممکن است در این ایام تعطیلی بر سر ایران آمده باشد که جای آن را در صفحه اول روزنامه ها گرفته است.
وقتی فهمیدم اوضاع از چه قرار است و واکنش ها چی بوده و سریال اعترافات تلویزیونی گریان گیر خارجکی ها هم شده تعجب کردم چرا از دهان مردم چیزی در این مورد نشبدم.
متاسفانه سالی که نکونیست از بهارش پیداست. مقدمه چینی سال نو با دستگیری معلمان و زنان و همچنین با تعلیق فعالیت های دانشجویان همراه بود. شروع سال جدید هم با سخنانی که بوی خبرهای بسیار ناگوار را می دهد از سوی مسئولان عالی رتبه نظام شروع شد و با صدور قطعنامه تحریم شش ماهه جهانی بر علیه ایران همراه شد. دستگیری ملوانان انگلیسی بستن شمشیر دشمنی از رو بود برای جامعه بین الملل و مثلا نشان دادن ضربه شستی. دستگیری مجدد دو تن از زنان فعال در کمپین یک میلیون امضا هم نشان داد خفقان بیش از پیشی که در انتظارمان خواهد بود.
خدا به خیر بگرداند. تلویزیون مدام ترانه هایی با موضوع ایران پخش می کند. فکر کنم در این چند هفته مهم ترین کار عوامل صدا و سیما آماده کردن موسیقی ها و کلیپ هایی با محوریت ایران و از نوع حماسی بوده. بد جور روی احساس ناسیونالیستی ایرانی جماعت دارند کار می کنند. با صد جور دروغ و تخیل پردازی و انکار حقایق و بزرگنمایی ها و کوچک نمایی ها سعی در مستقیم نشان دادن رابطه عزت و اقتدار آینده ایران با انرژی هسته ایی دارند. جوری مردم را به این موضوع حریص می کنند که اگر روزگار به همین منوال ادامه یابد (که نمی یابد) ملت حاضرن از همه جور حق واجب خود بگذرند که مثلا پوز آمریکا را با ساخت سلاح اتمی به هر طریقی که بشود، بزنند (یا به قول مسئولان انرژی صلح آمیز هسته ای، ولی من اگر ندونم همتون می دونید ته دل دولت و ملت اللخصوص چیست). و فقط در این صورت است که جهان گل و بلبل می شود.
در راه آهن مشهد نشسته بودیم تا وقت ارائه بلیط بشود و به سمت تهران بازگردیم. دو تا تلویزیون در سالن موجود بود یکی داشت فیلم خارجی نشان می داد و دیگری مشغول پخش اخبار بود. من که چشمم با فیلم بود گوشم با اخبار که متوجه شدم اسرای انگلیسی آزاد شده اند، با خواهرم به شوخی شروع کردیم ادای حرفای احتمالی احمدی نژاد و سربازان را درآوردن بقل دستی مان تا متوجه قضیه شد با آب و تاب شروع کرد به شرح ماجرای آزاد شدن آن ها و حرف های احمدی نژاد. لحظه ای نگذشت که سیل جمعیت حاضر در سالن پای تلویزیون جمع شده بودند تا ببینند این قضیه به کجا کشیده و کلا همه فیلم را بی خیال شدند. از عکس العمل ها می شد فهمید چقدر این قضیه برای جماعت حیاتی شده است. در این چند روز من بارها حساسیت مردم را به این موضوع مشاهده کرده ام ولی متاسفانه دریغ از ذره ای توجه به قطعنامه تحریم که هرچه اتفاق این روزها می افتد از آن جا منشا می گیرد و ما خود را به بی خیالی زده ایم.
راستی فردا هم روز ملی فناوری هسته ای است و حتما خیل عظیم برنامه ها را از سوی ارگان های دولتی خواهیم دید.
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.