برگی از تاریخ

برگی از تاریخ
تعطیلی، تعلیق، توقیف نشریات، ابطال انتخابات، ممانعت از برگزاری انتخابات، عدم صدور مجوز اجرای برنامه ها و خیلی موارد دیگر در این چند ساله برای انجمن های اسلامی دانشگاه های سراسر کشور ابدا عبارات نا آشنایی نیست.
انجمن هایی که به دلیل حوادث روی داده در دوران هشت ساله اصلاحات و همچنین ایجاد یک جو نامتعادل در بین بزرگان تحکیم وحدتی آنان، غالبا دچار رکود و کم تحرکی شده بودند. اما با این حال همچنان از اهداف مهم اجرای طرح اصلاحاتی دولت نهم در دانشگاه ها به حساب می آمدند.
در مدت کوتاهی، مداوم اخبار تعلیق و یا تعطیلی انجمن ها از گوشه و کنار شنیده می شد و احیانا اگر شتر تعلیق جلوی دفتر انجمنی نمی نشست کبوتر مجوز بود که هرگز بر بام اتاق آنان آشیانه نمی ساخت. سایر دانشجویان هم بدون توجه به مسائل پیرامون خود همچنان فقط به علم آموزی می پرداختند. اما گه گاه و از نقاط محدود و مشخصی صدایی بر می خواست. یکی از آن ها شاهرود بود یکی پلی تکنیک و کمی بعد تر مازندران. نشانه های بی رمقی از بیدار بودن دانشجو صداهایی که در مقابل ممانعت های غیر قانونی بلند می شد. صدای آنانی که متوجه شده بودند رئیسی که بر محیط علمی آنان مدیریت می کند به روش نامشروع این قدرت را پیدا کرده و ندای آنانی که با اخراج و یا اعلام بازنشسته نمودن استادان دانشگاه به یاد تجربه هم کیشانشان در 27 سال پیش می افتادن.
طرح اصلاحی همچنان ادامه داشت. اندکی در دانشگاه ها نام آن را انقلاب فرهنگی دوم گذاشته بودند. انقلابی که در مقابل خود نیروی مهمی برای مقاومت نمی دید. محدود صداهای بی ثمر مانع پیشرفت انقلاب نمی شدند. اما انقلابیان از همین صداها هم ناراضی بودند. ستاره ها به میدان وارد شدند یک ستاره دو ستاره و سه ستاره مانند ستوان ها که سه ستاره بر دوش خود دارند، بازداشت و ارعاب، زندان و ... و تهمت زدن، جو سازی کردن، ایجاد جو مسموم در دانشگاه و جامعه. بله این روشی است که کارآمد می نماید. برای این کار به بهانه ای نیاز است. حتی احتیاج به ساخت بهانه است و بازی با مقدسات عموم جامعه در این تاکتیک کارساز می نماید.
اگر کسی اندکی با سیاست دولتیان ایران آشنایی داشته باشد هیچ تعجبی برایش وجود ندارد که چرا توهین به پیامبر از سوی یک دستگاه دولتی و آن هم در یک امتحان رسمی در بین جمع موثر معلمان هیچ گاه ندای "وا اسلاما" را از سوی ملعبان با دین مردم بلند نمی کند. اما انتشار محدود مقالاتی توهین آمیز در تعدادی به اصطلاح نشریه که دارای هیچ هویتی نیستند، در بین جمع محدود دانشگاه احتیاج به اخراج و مجازات عاملان و مسببان آن دارد. به مانند روز روشن است که افرادی نظیر استاد دانشگاه هنر قربانی این فضا سازی مذموم شده اند. آنانی که در صورت اندک خطایی که به گمان صحت آن با هیچ حکم شرعی و قانونی و انسانی سزاوار "حد" نیستند، اما شاهد سیل هتک حرمت ها و تهمت هایی با اشکال مختلف از سوی تشکل های دانشجویی گاها مجعول و نهاد هایی که با پول بیت المال به حیات خود ادامه می دهند، نسبت به استاد خاطی هستیم. در حالی که اقدام حراست دانشگاه کرمانشاه در تجاوز به دختری دانشجو نیازی به "حد" و اخراج و اصلا مطرح شدن ندارد. حقیقت جامعه ما این است که لمس موی دانشجوی دختری از سوی استاد مردش اصلا قابل توجیه نباشد و اهانت به زن دانشجو باشد و مسئله حجاب زیر سول برود، اما در آغوش کشیدن خانم معلمی از سوی شاگرد پسرش هیچ مشکلی برای پسر مودب و هیچ کس و چیز دیگر به وجود نیاورد... .
واقعا دردناک است. تبدیل شدن دین، حقیقتی که برای هدایت بشریت به وجود آمده و هدفی جز سعادت آدمیان ندارد، به آلتی برای به مقصود رساندن مقاصد ناشایست و بی مقدار سیاسی (اگر شایسته و مهم هم بود کماکان قابل توجیه نبود).
در این آشفته بازار که شعار انقلاب فرهنگی دوم رسما و مکررا از سوی حامیان خردپایه دولتیان مطرح می شود. و در عمل هم شاهد اجرای تدریجی آن از سوی بلند پایگان دولتی هستیم. می بایست به دانشجویان انجمن اسلامی دانشگاه پلی تکنیک دست مریزاد گفت که در این فضای بی تفاوتی حاکم بر جامعه دانشگاهی کشور مقاومتی کرده اند و دارند می کنند بسیار سترگ تر از قدرت جمع شان. مقاومتی که اگر سنجیده و با گام هایی محکم باشد، برگی درخشان از تاریخ کشور ما خواهد بود. برگی که همواره در کنار انقلاب فرهنگی دوم از آن به نیکی یاد خواهد شد.
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.