پنگوئن در نمایشگاه کتاب

پنگوئن در نمایشگاه کتاب
هفته قبل با تعدادی از دوستانم صحبت کردم به منظور بازدید از نمایشگاه کتاب در آخر هفته. جمعی شدیم و تصمیم قطعی گرفته شد برای حرکت. از آنانی که امسال به نمایشگاه رفته بودن درباره اوضاع و احوال پرس و جو می کردم، همگی باالاتفاق توصیه می کردند ارزش رفتن ندارد. حتی کسانی که اصولا من با آن ها آشنایی نداشتم اما از قصد من برای رفتن آگاه می شدند، می گفتن بی خود خودتو به زحمت نیانداز که نمایشگاه امسال هیچی نداره!
به هر حال خود من هم در این مدت اخبار نمایشگاه را دنبال کرده بودم و با علم به این موضوع که تعویض مکان نمایشگاه یکی از اون مواردیه که برای احمدی نژاد حیثیتی می تماید (ماجرای برگزاری نمایشگاه در آخرین سال دولت خاتمی را همه به یاد دارند)، و به همین دلیل برای رسیدن به هدف حاضره به هر کاری دست بزنه حتی اگر به قیمت از بین رفتن ارزش نمایشگاه منتهی بشه. اما با این اوصاف، به نظرم نظرات ارائه شده درباره نمایشگاه کمی دارای اغراق و بزرگنمایی می زد و به همین دلیل تصمیم گرفتم حتما امسال هم مانند چند سال گذشته از نمایشگاه بین المللی کتاب دیدن و البته خرید بکنم و در نتیجه دیروز را در نمایشگاه گذراندم.
اولین چیزی که از نمایشگاه کاملا به چشم می آمد دسترسی خوب آن بود. هم مترو تا در نمایشگاه می رفت، هم اتوبوس بود وهم تاکسی فراوان. و برای ما شهرستانی جماعت وجود ترمینال بیهقی هم در کنار نمایشگاه نعمت بزرگی محسوب می شد. پس از داخل شدن به نمایشگاه دومین چیزی که بسیار محسوس بود، میزان کم استقبال از نمایشگاه بود. خوب به هر حال وقتی جمعه باشد و روز یکی مونده به آخر نمایشگاه هم باشه، قاعدتا نباید جای سوزن نداختن پیدا بشه. کما اینکه سال های گذشته این طور بود. امسال نمایشگاه از نظر کمیت بسیار کوچکتر از سال های قبل بود (البته از دیدگاه منی که از هیچ آمار رسمی اطلاع ندارم). در ضمن یکی از عیب های بزرگ محل رگزاری نمایشگاه نداشتن جای استراحت کافی برای مراجعین بود و واقعا خدا رحم کرد خلوت بود و گرنه پدر ما در گرمای دیروز تهران درمی آمد. با چندتا از غرفه داران هم که صحبت می کردم حسابی از وضع امسال نمایشگاه شاکی بودند. در ضمن تهویه هوا هم فکر کنم اصلا وجود نداشت. مثل خیلی چیزهای دیگر.
درسته که مصلی برای برگزاری یک همچین نمایشگاهی هیچ جوره مناسب نبود اما این موضوع باعث شد معماری مصلی را ببینیم. واقعا اگر نمایشگاه ارزش دیدن نداشت فکر کنم حداقل معماری مصلی این ارزشو داشت که پاشی و تا اون جا بری.
خوب در هر حال من تونستم اغلب کتاب های مورد نظرم را تهیه کنم و البته با کتاب ها و شخصیت های جدیدی هم تا حدودی آشنا بشم. و فکر می کنم این به تنهایی ارزش رفتن به نمایشگاهی که خیلی نقص دارد را مشخص کند.
در هر صورت از دست من که کاری بر نمی آید مگر اینکه مانند آن غرفه داران امیدوارباشم سال دیگر نمایشگاه در جای مناسب تری برگزار شود تا هم کیفیت نمایشگاه مطلوب تر شود و هم ما ایرانی جماعت که در سال فقط 10 روز آن را ممکن بود از کنار کتاب عبور کنیم، از همین حداقل به علت کیفیت بد نمایشگاه، محروم نشویم.
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.