میوه ممنوعه

در این چند سال صدا و سیما فیلم و سریال های مختلف و فراوانی را به مناسبت ماه رمضان پخش کرده. ولی هیچ کدامشان مثل این فیلم حاج یونس به دل من ننشسته. راستش رو بخواهید روزهای اول ماه رمضان که فیلم را دیدم اصلا ازش خوشم نیومد و اگر یه وقتی بیکار بودم، فیلم را نگاه می کردم. اما از اون قسمتی که حاج یونس ماجرای عشقش به هستی را با قدسی در میان گذاشت مشتری پروپاقرص داستان فیلم شده ام.
به هر حال این فیلم از معدود کارهای جذاب صداوسیماست که هم داستان گیرایی دارد و هم بازیگری و بازیگردانی مطلوب. داستانی که ادعا می شود اقتباسی است از شیخ صنعان و ماجرای عشق ویرانگر او(و این خود یکی از دلایلی است که من را به پای دیدن فیلم کشاند). که با بازیگری واقعا خوب و واقعی علی نصیریان همراه شده.
داستان فیلم به شکلی است که من به عنوان یک تماشاچی نمی دانم و یا نمی توانم با یکی از بازیگران فیلم هم ذات پنداری کنم. همه شخصیت ها هم دارای بعد مثبت و انسانی هستند و هم دارای ابعاد مغرورانه، خود بینانه و ظالمانه.
به فرض حاج یونس، فردی متشخص و خوشنام از طرفی برای نجات یک خانواده از همه جا نا امید مقابل پسر خود می ایستد. و از طرفی باکمال خودخواهی و خودبینی به زندگی موفق 35 ساله پشت می کند. در جایی او را می بینیم که برای کمک به مستضعفی به راحتی از مال خود می بخشاید و در جایی می بینیم برای عشقی که حقیقتا وجود او را فراگرفته نمی تواند آبروی خود را ببخشد.
و یا جلال که به اصطلاح شخصیت منفی این داستان است و تا جایی که می تواند اصطلاحا حروم خواری می کند اما در مقابل یاد فرزند خودش چنان مومی می ماند که حاضر به پذیرفتن هر شکلی می باشد.
بر خلاف گفته بعضی ها که این فیلم را زد زن و بد آموز می دانند، به نظر من در این فیلم تقصیرات به طور هوشمندانه ای بین دو جنس تقسیم شده است. هم حاج یونس به خاطر بی تفاوتی اش بر سرنوشت قدسی مورد نکوهش می باشد و هم بی تفاوتی قدسی تا قبل از عاشق شدن یونس. هستی را می بینیم که علی رغم اطلاعش از عشق به خود، کماکان و آگاهانه در راستای هدفی که پدرش برای او متصور شده دو مرد را، فرزاد و یونس، به بازی می گیرد. اصلا یکی از نکات جالب داستان در همین است. نه قرار است مردها مظلوم زن ها باشند و نه قرار است به داستان کلیشه ای ستم کِش بودن زن ها بپردازد، با این که چارچوب داستان چارچوبی است که این شرایط را می طلبد.
به هر حال من که جزء طرفداران پروپاقرص این سریال شده ام و امیدوارم پایان این فیلم به مانند سایر محصولات صداوسیمای ایران دچار آب بندی و ماست بندی نشود. آمین.
راستی اعلام کنم که از فیلم این یارو الیاس هم حالم به هم می خورد و همین دو سه قسمتی که ازش دیدم به قدر کافی برایم مشخص کرد فیلمی است با داستانی تخیلی به مانند ماجرای فرشته سال قبل و سعی در واقعی نشان دادن این خرعبلات دارد. آخه شیطان اینقدر بیکاره که بی آید خودش رو مثل الیاس کنه. اون اونقدر راه آسون تر بلده که احتیاجی به این کارا برای از راه به در کردن پزشکی به این سستی ندارد. حالا اگه داستان نمادین بود یه حرفی!
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.