57 سال پیش در چنین روزی (10اردیبهشت) مصدق نخست وزیر ایران شد

تصمیم گرفته ام از این به بعد در این وبلاگ فصلی را باز کنم برای مرور وقایع و حوادث جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران. به این شکل که در هر مناسبت و روزی بنا به شرایطش، واقعه ای که آن روز را در طی نهضت نفت شاخص نموده، به روایت بگذاریم. بیشتر تمرکز را بر روی حوادث داخل کشور قرار می دهم.
این کار مرور خوبی برای خود من خواهد بود و امیدوارم برای خوانندگان احتمالی آن هم، چنین باشد. در ضمن به نظرم اگر بتوان در طی این بازگویی ها، بحث و تبادل نظری بین دوستان ایجاد کرد که اصطلاحا “نورعلی نور” خواهد بود و قطعا نکات مفید زیادی برایمان در پی خواهد داشت.
به هر حال برای شروع کار از همین امروز که دهم اردیبهشت باشد شروع می کنم. پنجاه و هفت سال پیش در چنین روزی مصدق رسما نخست وزیر ایران شد ...

استارت پروژه به قدرت رسیدن مصدق را باید ترور رزم آرا دانست و سود جستن مصدق و یارانش از اوضاع نا به سامان مملکت (ایام تعیین جانشین رزم آرا) برای تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در مجلس و سپس در روز 29 اسفند 1329 در سنا. اما ماجرا زمانی جدی شد که حسین علاء در روز 5 اردبیبهشت 1330 از نخست وزیری استعفا داد. پس از این استعفا، پیشنهاد جمال امامی (نماینده شاخص مجلس وقت و یکی از نزدیکان انگلیس) به مصدق برای قبول پست نخست وزیری، مطرح می شود.
دکتر مصدق نماینده پر سابقه ای بود که در راس جبهه ملی قرار داشت. در مجلس های گذشته در خصوص نفت نطق های متعددی کرده بود از دادن امتیاز جدید نفت به شوروی جلوگیری کرده بود. ریاست کمیسیون نفت را بر عهده داشت و تلاش بسیاری برای ارائه و تصویب طرح ملی کردن صنعت نفت نموده بود. وجاهت ملی در او و مبارزاتش قابل ملاحظه بود. به خصوص نزدیکی آیت الله کاشانی به وی، جنبه مذهبی هم به او می داد.
مصدق سابق بر این و در مجلس چهاردهم با چنین پیشنهادی (قبول نخست وزیری) رو به رو شده بود. ولی آن را نپذیرفته بود. همان واقعه باعث شد که جمال امامی به خیال تکرار دوباره آن به مصدق این پیشنهاد را بدهد. این کار برای انگلیس چند فایده داشت. اول آنکه آن ها می توانستند ادعا کنند مصدق که با آن شدت و حدت بر طبل ملی کردن صنعت نفت می کوبد، خود حاضر نیست مسئولیت خلع ید و مشکلات ناشی از آن را به گردن گیرد. دوم آنکه با کنار کشیدن مصدق دیگر بهانه ای باقی نمی ماند و سید ضیاء الدین طباطبایی (یا یکی از نیروهای متمایل به انگلیس) می تواند بدون دردسر وارد معرکه شود. و سوم آنکه با تخریب چهره ملی مصدق، جناح طرفدار ملی کردن نفت رهبر و عنصر اصلی خود را از دست می دهند و در نتیجه موضوع ملی کردن صنعت نفت به فراموشی سپرده خواهد شد.
اما مصدق با برخوردی آگاهانه و هوشمندانه، قبول نخست وزیری را منوط به تصویب قانون "اجرایِ ملی شدن صنعت نفت" نمود. در آن شرایط بحرانی و پیش قدم شدن جمال امامی، این شرط قابل مخالفت نبود. چند ساعت بعد، از صد نماینده حاضر در مجلس 79 تن به نخست وزیری دکتر مصدق رای تمایل دادند. و لایحه مزبور هم بر اثر پافشاری مصدق در همان روز (7/2/1330) در مجلس تصویب شد و دو روز بعد در سنا هم به تصویب رسید. بر طبق لایحه مصوب می بایست هیاتی از سنا و شورا به خلع ید از شرکت نفت بپردازند و اساسنامه شرکت ملی نفت را تنظیم کنند و از خریداران نفت به طور عادلانه دعوت نمایند.
محمدرضا شاه به هیچ وجه با نخست وزیری مصدق موافق نبود، او در کتاب خود اعتراف کرده است که به علت فشار افکار عمومی به زمامداری مصدق تن داده است.
دکتر مصدق دهم اردیبهشت 1330(فردای روزی که مجلس سنا قانون اجرایی ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد) به نخست وزیری رسید. و در روز دوازدهم اردیبهشت اعضای کابینه او با 99 رای موافق و 3 ممتنع کار خود را آغاز کردند.
مصدق برنامه دولت خود را فقط حول "دو محور" اعلام کرد: 1- اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور طبق قانون اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت مصوب 9 اردیبهشت 1330 و تخصیص عواید حاصله از آن جهت تقویت بنیه اقتصادی کشور و ایجاد موجبات آسایش و رفاه عمومی. 2- اصلاح قانون انتخابات مجلس شورای ملی و شهرداری ها.
احزاب فعال در زمان قدرت گرفتن مصدق که بعدها در سرنوشت دولت او نقش موثری را بازی کردند، یکی "حزب توده" بود که در مهر 1320 تشکیل شده بود و از متشکل ترین و قویترین احزابی بوده است که ایران به خود دیده و البته حزبی است وابسته به شوروی. دیگری "حزب ایران" که آن هم چند سالی بعد از شهریور 20 تشکیل شد و بارها با حزب توده و قوام السلطنه ائتلاف کرد. حزب مهم دیگر "حزب زحمتکشان" است که در ماه اول حکومت دکتر مصدق تشکیل شد و بعدها نقش های زیادی را در نهضت نفت بازی کرد.
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.