آیا احمدی نژاد به "مهره سوخته" تبدیل شده؟

احمدی نژاد ضربه خیلی بدی خورد. فکر نکنم بتوان فاجعه ای از این مفتضاحانه تر برای دولتی که با تکیه بر شعارهای اقتصادی به قدرت رسیده، متصور شد که وزیر اقتصادش این طور زیرآب سیاست های اقتصادیش را بزند.

# خدا را شکر "اعتماد به نفس" رئیس جمهور ما از این حرفا خیلی بیشتر است. و در یک کلام "بیدی نیست که با این بادها بلرزد". وگرنه تا به حال صد بار بایستی عطای قدرت را به لقایش می بخشید. شاهد این اعتماد به نفس هم سخنرانی امروزش در همدان.
من فقط نگرانم، این آقای محترم رئیس جمهور - که به حرکت سر انگشتی تبعیضات اقتصادی را از بین می برند و تمامی ماقیا های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی داخلی، از وجودشان به لرزه افتاده اند و ابرقدرت های جهان در مقابل تدبّرش به نشان تسلیم، زانو زده اند تا مدیریت دنیا را متغیر فرمایند و عموم ملت محرو م و غیر محروم دنیا تا هنگامه غلبه اش بر امپریالیسم آمریکای جهانخوار را به چشمان خود نبینند، از شوق رهایی سر بر بالین نمی گذارند و با این همه تواضع و فروتنی که در وجود سراسر هاله نورشان دارند - ادعای پیغمبری بکنند. (البته حقیقت آن است که من نگران ادعای خدایی از سوی ایشان هستم. اما خوب حالا فعلا پس از مرحله امام زمان(عج) و منجی عالم بشریت بودن، نوبت مرحله پیغمبریست بعدش هم می شه خدایی). وگرنه فکر نمی کنم انسان های معمولی بتوانند این چنین خستگی ناپذیر و بدون مدد گرفتن از قدرت های ماوراء طبیعه در تمامی زمینه ها داخل شوند و نه تنها خود موفق و سربلند خارج شوند بلکه ملتی را هم سر بلند کنند و در ضمن آنقدر دانش و فهم داشته باشند که بر ایشان ثابت شده باشد تمام صحبت ها و گفته های کارشناسان و غیر کارشناسان (اعم از کارشناسان علوم مختلفه با گرایشات فکری و سیاسی مختلف تر) خلاف حقیقت می باشد و فقط آنچه ایشان و یاران نزدیکش انجام می دهند و می دانند، صحیح است و بر طریق حقیقت می باشد. خداییش به نظر شما چنین توانایی در انسان های معمولی وجود دارد؟

# اما حالا یه کمی بحث جدی! در این قضیه نباید خیلی روی احمدی نژاد تکیه کرد. چرا که نه او گوش شنوا دارد و نه اصلا شخص او نقشی در این معادلات دارد! احمدی نژاد فقط برای این خوبه که سخنرانی کند و ملت هم با خواندن و شنیدن سخنرانی هاش یا بخندند یا گریه کنند. چیزی که به نظر من در این بازی جدید باید به آن توجه شود، اینه که آیا می شود به صحبت های "دانش جعفری" اعتماد کرد؟ به شکل دیگری هم می شود این سوال را مطرح کرد. اگر پس فردا پورمحمدی بگوید: "احمدی نژاد (یا فلانی که از اطرافیان احمدی نژاد هست و همه می دانند) از من خواست در آرای انتخابات دست ببرم، اما من نبردم و او هم منو برکنار کرد" باید باورش کنیم؟ آیا اصلا می شود به صحبت های کسی مثل "پورمحمدی" احتمال درصدی از صحت را هم داد؟!!!
آنچه که مشخصه دانش جعفری دلش برای من و شما نسوخته که این چنین بی محابا (و برخلاف هم قطاران قبلی اش) به دولتی که در آن عضو بوده حمله می کند! خیلی عجیبه. چرا که اولین سوال در اذهان این است؛ "این آقا که تمام این چیز ها را می دانسته، چرا تا به حال صبر کرده (توجه به استعفای سایر مهره های اقتصادی دولت داشته باشید) و چرا اجازه داده این سیاست های غلط در مجموعه تحت کنترل او اجرا بشود؟!"
باید توجه داشت از دانش جعفری به عنوان یکی از نیروهای نزدیک به رهبری یاد می کنند. اگر اعتراضات فراوان گذشته اصولگرایان و در کنار نامه نگاری جدید حدادعادل و احمدی نژاد و اعتراضات رئیس این سازمان و آن اداره بگذاریم، چه نتیجه ای می شود گرفت؟ آیا احمدی نژاد تبدیل به مهره سوخته شده؟
فکر کنم قبلا هم در این وبلاگ نوشته ام، که به نظر من احمدی نژاد در صحنه سیاست کشور فقط یک بازیگر است که سعی می کند رول نقش اول را به خوبی بازی کند، سناریوها را دیگران می نویسند و اجرا می کنند. نقش احمدی نژاد فقط تهییج عموم هست. خصوصا در قضیه هسته ای که به چنین هیجانی احساس نیاز می شد و بدون اغراق موفق هم بوده.
با این اوصاف، یعنی این آقای بازیگر تاریخ مصرفش گذشته که چنین مورد حمله هم اردوگاهیان قرار گرفته؟ یا شاید کمی بازیگوشی کرده است و آنچه به او امر "نشده" بوده را انجام داده و لازمه کمی گوش مالی بشه؟
به هر حال تصور جالبی است، اگر فرضا در کتاب های تاریخ 100 سال بعد، هنگام مرور تاریخ نظام جمهوری اسلامی از احمدی نژاد به عنوان دومین رئیس جمهوری نام برده شود که مجلس رای به عدم کفایتش داد!!!
اول: بنی صدر، دوم: احمدی نژاد، سوم: ... (به این می گن تصور محال)
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.