بازرگان و شیرویه؛ تلاش برای به محکمه کشاندن اعلیحضرتان سابق!

شماره این هفته «شهروند امروز» در کنار بررسی نسبتا کاملی که بر روی ماجرای دیدار بازرگان با برژینسکی داشته، نامه ای سابقا منتشر نشده از مهندس بازرگان به محمدرضا پهلوی را هم منتشر کرده است.
خواندن این نامه برای من تاییدی بود بر وطن دوستی و آینده نگری که مهندس داشته و البته نیت خیر و صداقت گفتاری که همه از دوست و دشمن (جز سلطنت طلبان!) به وجود آن در شخصیت بازرگان معترف اند.
اما عده ای با خواندن این نامه و توجه دادن به شرایط رادیکال حاکم بر ایران پس از خلع شاه، پیشنهاد بازرگان را در تسلیم شدن شاه و انجام محاکمه رسمی از او و انجام دفاع از سوی محمدرضا پهلوی، نه تنها امری غیر ممکن که خیالی مهمل دانسته و پیشنهاد بازرگان را ساده لوحانه فرض کرده اند. خوب در دیدی (از نظر من) سطحی به ماجرا می توان حق را به آن ها داد و پیشنهاد بازرگان را غیر عملی و غیر اصولی دانست. اما به نظر من اگر به این پیشنهاد از سویی دیگر نگاه شود، اتفاقا در آن وضعیت بن بستی که ایران پس از انقلاب اول و دوم دچار آن شده بود احتمال موفقیت نسبی آن کم نبود.
به هر حال فعلا قصد گفتن علل این نظرم را ندارم، چرا که این پیشنهاد بازرگان من را یاد نکته بسیار جالبی از تاریخ باستان کشورمان انداخت. رویدادی که حدود 1400 سال پیش در ایران رخ داد و بی شباهت با پیشنهاد بازرگان در 30 سال پیش نبوده است. حالا اگر نامه بازرگان را تا به حال نخوانده اید اول آن را بخوانید تا برسیم به داستان شیرویه پسر خسروپرویز شاهنشاه نامدار ساسانی:

"بسم الله الرحمن الرحیم
اعلیحضرت سابق آقای محمد رضا پهلوی
اگر همیشه از من صراحت دیده اید که تلخ بوده است فکر می کنم هر دفعه نیز روشن شده است که گفتارم خالی از صداقت و حسن نیت نبوده، و درست از آب در آمده است. حالا هم می خواهم پیشنهادی بدهم که به خواست خدا خیر بزرگ برای همه و از جمله شما و شهبانو در دو دنیا خواهد داشت. در برابر وضع وحشتناک حاضر و مساله لاینحلی که گروگان گیری اعضا سفارت آمریکا و سر سختی طرفین دعوی بر سر استرداد شما بوجود آورده است و می رود که خدای نخواسته عالمی به آتش و مرگ کشیده شود بیایید یک ژست عالی تاریخی و در عین حال ساده انجام دهید: اعلام مراجعت به ایران برای حضور و دفاع خود در محاکمه بنمایید، کلید نجات مملکت و باز شدن گره کور بین الملل و همچنین آزادی وجدانتان و خروج از وحشت حاضر بدست شما است. به خاطر هموطنان و برای اثبات دوستی و خدمتگزاری به آنان و به شریعت که همیشه مدعی بوده اید این کار را بکنید و بی درنگ هم بکنید. گروگان ها آزاد خواهند شد، مردم آمریکا که نمی گذارند دولت شان شاه را تحویل بدهد راضی و خلاص خواهند شد. حمله به ایران و هرگونه مشکلات و مصائب احتمالی مرتفع می شود. اروپا و آسیا از نگرانی بیرون می آیند و بالاخره شهرت جهانی و افتخار خدمت بی نظیری که کفاره ای از گذشته و آبرویی برای آینده خواهد بود می خرید . چه بسا همین عمل تاثیر بر دلها و در محکومیت شما داشته باشد. در هر حال من پیشقدم در تقاضای تخفیف و کوشا برای اخذ گذشت خواهم بود. روسای کشورها نیز چنین وساطت خواهند کرد. این را هم بدانید که در صورت خودداری از چنین شهامت مردانه وضع مردم ایران و دنیا طوری نیست که به سلامت و به سلطنت بر گردید. عاقلانه ترین و خوش عاقبت ترین راه حل همان است که عرض کردم، خداوند ارحم الراحمین است و در توبه و سعادت را به روی بندگان باز گذاشته است.
مهدی بازرگان / تهران نهم آذر ماه 1358
"

حالا بخوانید داستان جانشین خسروپرویز که با حرکتی انقلابی به حکومت رسیده بود:
"گویند شیرویه (کواد معروف به شیرویه فرزند ارشد خسروپرویز از مریم دختر قیصر روم که علی رقم میل شاه که مردانشاه فرزند شیرین را برای جانشینی انتخاب کرده بود، توانست با یاری فرمانده کل نیروها و قیصر روم و برخی از بزرگان بر خسروپرویز مریض غلبه کرده و برجای او بنشیند) در قتل پدر تردید داشت، ولی بزرگان او را در این دو کار مخیر کردند که یا پدر را بکشد یا از تاج و تخت بگذرد. شیرویه درصدد دفع الوقت برآمد و پرسش نامه ای ترتیب داد حاوی مطالب ذیل: علت قتل هرمزد شاه (پدر خسروپرویز که توسط او کشته شد)، سختگیری خسرو نسبت به فرزندانش، بدرفتاری با زندانیان سیاسی، رفتار مستبدانه خسرو نسبت به زنانی که آنها را جبرا از محل خود آورده بود در حرم خانه نگاه می داشت (بالغ بر سه هزار زن در حرمسرای خسرو وجود داشت)، ظلم و تعدی به رعایا، وضع خراج های گزاف، جمع خزاین از مال رعیت، جنگ های بی پایان و بی وفایی نسبت به قیصر روم.
صورت استنطاق را گشنسپ اسپاد به خسرو داد و پاسخ مفصلی از جانب او به شیرویه آورد. این جواب شاه مخلوع اگر چه غرورآمیز بود، ولی با مهارت از خود دفاع کرده، پسر را مورد ملامت قرار داده بود، که خیانت کرده و از معنی سوال های خود نیز آگاه نیست."
در دوره ساسانی، محاکمه شاه مخلوع و جواب خواستن از او در حالی روی می داده که روال روزگار جز این بوده و کشتن شاه پیشین بدون شک و شبهه و یا فرار به نا کجا آبادی، تقریبا سرنوشت اکثر شاهان (و وصایای شاهان مرحوم) پیش از خسرو بوده است به مانند غیر عادی بودن پیشنهاد بازرگان به شاه سابق. از جمله شباهتهای این ماجرا با پیشنهاد مرحوم بازرگان در اعدام ها و کشتارهایی است که عوامل حکومت قبلی را رهسپار دیار باقی می کرده است. جالب است بدانید همین آقای اعلیحضرت شیرویه علاوه بر کشتن مردانشاه، 16 برادر دیگرش را علاوه بر بزرگان طرفدار اعلیحضرت سابق، هلاک کرد، مانند اعدام عوامل حکومت سابق در همین انقلاب اخیر خودمان. موضوع دیگر توجه به سرنوشت هر دو پادشاه مخلوع است که از قضا به هنگامه خلع سلطنت به بیماری دچار بوده اند. خسرو با تمکین از پیشنهاد شیرویه و پاسخگویی به سوالات او، از خود شجاعانه دفاع کرد و علی رغم آنکه مستحق مرگ شناخته شد، اما صفات «شجاع و مغرور» را از خود برای امروزیان به جا گذاشت و جسدش به فرمان شیرویه به مقبره ای سلطنتی فرستاده شد. این همان نکته ای است که بازرگان به محمدرضا پهلوی یادآور می شود؛ «کفاره ای از گذشته و آبرویی برای آینده». محمدرضا به پیشنهاد بازرگان عمل نکرد و کشورش را درگیر جنگی هشت ساله و تحریمی 30 ساله و تورمی هر ساله کرد و خود در ناکجا آبادی از این دیار رفت و نه نامی نیک از خود بر جای گذاشت و نه حتی مقبره ای شیک!
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.