حس ناسیونالیتس اراکی

حس ناسيوناليستي
وبلاگ آونگ خاطره هاي ما به مطلبي درباره راديوکالج پارک برخوردم، که حسابي سر کيف اوردم. به هر حال اراکي باشي و اين شعر رو بشنوي عمرا بي تفاوت از کنارش بگذري.
در اراک به هرکس بگي يک شعر اراکي بخون بدون استثنا اين شعر (حالا کامل يافقط بيت جيز جيگر بزني ايشالا ...) رو بهت تحويل ميده.
من تقريبا 2 سال پيش در به در دنبال ديوان سعيد (سعيد نجفي زاده شاعر همان شعر) گشتم اما به دليل نبود ناشر و مشکلات سياسي اصلا تو بازار نبود حتي بازار دسته دوم هم پيدا نشد. جالب اين بود هر کي که ازش در باره ديوان مي پرسيدم مي گفت خدا بيامرزدش اگه پيدا کردي يکي هم واسه من بيار. بگذريم که بلاخره توي کتابخانه خصوصي يکي از آشنايان پيداش کردم و چند تا کپي گرفتم و به چند نفري هم دادم.
حالا که حرف اراک شد اين مطلب هم در مورد تاريخ اراک توي وبلاگ جناب راوي هست که براي علاقه مندان مفيده. ولي تا آنجا که من ميدانم منطقه هاي اطراف اراک قدمت خيلي زيادي دارد که مثالش همان ستون هاي آتشکده خورهه است در محلات و راوي هم بهش اشاره کرد، اما خود شهر اراک قبل از ساخته شدن به دست يوسف خان گرجي (وبه دستور فتحعلي شاه به مقصود نظامي) داراي تاريخ خاصي نيست جز چند روستاي کوچک (مثل حصار و قلعه) و اسم اراک هم براي اولين بار از دهان رضا شاه(خان) هنگام افتتاح ايستگاه راه آهن اين شهر و به جاي عراق خارج شده.
در آخر اين "شعر با لهجه اراکي باصداي مينو" را ازدست نديد.
حالا که حرف سعيد نجفي زاده شد يک شعر ازش واسه شما می نویسم:
توجه: در هنگام خواندن اين شعر حرف ع و ح را از مخرج تلفظ کنيد.
شیخکی حالت خرابی داشت * هوس خوردن کبابی داشت
روزی آخر ز پول اربابی * رفت اندر دکان قصابی
زان دکان پول داد و گوشت خرید * گربه وارش به سوی خانه کشید
گوشت را گوشه ی اطاق انداخت * خود بتدریس بچه ها پرداخت
رفت تا فکر آن جناب اجل * از مضارع به سوی مستقبل
گربه ناگاه مثل تیر شهاب * شیخ را کرد در عزای کباب
گوشت را برگرفت و رفت چو باد * شیخ بیچاره در پیش افتاد
با یکی چوب و چند دانه سنگ * رفت دنبال گربه یک فرسنگ
عاقبت خسته گشت و باز آمد * گربه نیز از دری فراز آمد
با صدایی یواش گفت "مئو" * شیخ در ناله شد زدیدن او
گفت ای گربه لعین خبیث * ای تو نشنیده حرف را ز حدیث
گوشت را گر برده ای، بردی * خطا گر خورده ای، خوردی
گوشت را کرده ای تلف محلف * باز گویی "مئو،مئو" به "الف"
مخرج "عین" را کنی تضییع * این غلط بدتر از آن تشجیع
حرف حلق است "عین" آگه شو * مخرج عین را بگو "میعو"
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.