میم مثل مادر

میم مثل مادر در پله برقی!
# امروز بعد از دو سه هفته اي که از اکران فیلم ميم مثل مادر مي گذره موفق به ديدنش در يک سينمايي که حداکثر 10 نفر تماشاچي داشت، شدم. واقعا فيلم زيبا و تاثير گذاري بود. اصولا نه اهل تحليل و اين حرفا هستم و نه در اين چيزا تخصص دارم، ماجراي داستان هم تعريف نمي کنم تا مزه داستان از بين نره. فقط مي تونم بگم به نظرم فيلم پر معني و احساسي بود که اگر تا حالا نديديدش حتما بريد و ببينيدش. راستي اگر يه وقتي خواستيد بريد منم صدا کنيد شايد اومدم.
# بعد از اتمام فيلم از سينما خارج شديم و من راهم را از همراهانم جدا کردم و داشتم مي رفتم خونه. در شهر اراک يک پله برقي تازگی ها گذاشتن که بسيار معروفه و جزو افتخارات هر شهروند رد شدن از روي اونه تازه کار به رکود زني هم رسيده. منم هم واسه رکورد زني و هم به خاطر رد شدن از عرض خيابان مي خواستم از روي پل عابر رد بشم که احساس کردم يک نفر داره از پشت هل ميده، نگاه کردم و يک مادري را به حالت چادر زير بغل زده ديدم که داره با سر پايين و سرعت بالا ملت رو کنار مي زنه. کشيدم کنار تا مادر عزيز تشريفشون را بفرمايند روي پل. وقتي روي پله ها ايستاده بوديم ديدم اين مادر مذکور به بغل دستيش مي فرمايد: چقدر سرعت اينا کمه، متروهاي تهران خيلي سريعتره من خودم رفتم مترواي اونجا خيلي سريعتر از مترواي اراک ميرن بالا و پايين!!!!؟
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.