دادکان

نمي دونم چرا توي مملکت ما پروسه ي همه اتفاقات بسيار شباهت به هم دارن.
آقا اين سازمان تربيت بدني هم رويي دارد ها. آمد اين دادکان را (که از سازماني ها بيش تر رو دارد) به خاطر عذر خواهي از مردم شريف و قهرمان و شهيد پرور ايران از کار برکنار کرد و البته به همراه برانکوي کافر غرب زده. وقتي ديدن بدجور گند زدن چون با سياست هاي کاملا سنجيده ابتکار عمل(!!!) را هم داشتن، گير دادن به برانکوي بدبخت که چرا قبل از اتمام قرارداد ايران را ترک کرده اي، و وقتي متوجه شدن طرف يه چيزايي حاليش است بي خيال شدن و پريدن به دادکان. حالا اين محمدآقا از اينا سرتق تر گفت گير مي ديد، بفرماييد اين شما و اين هم فيفا.
اول بروبچس علي آبادي جان (به هر حال يه ذره هم که شده بايد هواي هم ولايتي ها را داشت ديگه) گفتن فيفا هيچ غلطي نمي تواند بکند. بعد ديدن نه بابا مي تونه؛ گفتن بابا ما مثل خودتونيم و اصلا تو فدراسيون ها دخالت نمي کنيم، تقصير اين دادکان پدر سوخته است، و اون نبايد بدون استعفا ميرفت چون ما که اخراجش نکرده بوديم فقط يه نفر را گذاشتيم جاش!
حالا نه اینکه فکر کنید به خاطر ضرب الاجل فیفا به دلیل داشتن ابتکار عمل به محمدآقا فرمودن (بدون هيچ گونه التماس) استعفا بده و اين مدير ناموفق به صورت کاملا سرافرازانه استعفاي خود را تحويل داد و گفت زکي استعفا کشکي بود برید بقيه گند هايي رو هم که زديد يه کاريش کنید.
خلاصه بقيه داستان هم که معلومه ديگه مثل هميشه ...
حالا عزيزاني که به وبلاگ من سر ميزنن با تغيير اندکي در داستان بالا مثلا جاي سازمان تربيت بدني بزارين دولت و جاي علي آبادي جان بزارين احمدي نژاد (يا لاريجاني، خيلي توفير نداره) يا مثلا حق دخالت در فدراسيون ها را با مذاکره عوض کنيد و از همه مهم تر با در نظر داشتن ابتکار عمل دولت ايران برابر جهان استکباري شرق و غرب در پرونده هسته اي بقيه نقش ها را هم جايگذاري کنيد.
حالا نتيجه چي شد؟
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.