می گن جنگه

می گن جنگه؟!
این روزها دو خبر به صورت گسترده در دهان مردم جاریست: یک- ماجرای مریضی رهبر و اینکه در روزهای عاشورا و تاسوعا قرار است خبر فوت ایشان را اعلام کنند. به هر حال این موضوعی است که فقط در حد حرف می باشد (به نظر من قسمت شایعه و ساختگی بودنش بر حقیقی بودنش می چربه) و اگر هم خبری باشد دیگر از دست ما کاری ساخته نیست و کلا این موضوع در اختیار ما نیست. فقط تنها کاری که از دست من بر می آید اینه که بر درگاه ایزدی روی بیاورم و آینده روشنی را برای کشور و جهانمون بخواهم. فقط همین.
اما خبر دومی که البته کاملا زندگی این روزهای مردم جامعه را تحت تاثیر خودش داره و اون هم جنگ احتمالی آمریکا بر علیه ایران است.
حقیقتا در این مدت که این موضوع حداقل در وبلاگستان مطرحه من هیچ اهمیتی به آن نمی دادم و الان هم نمی دهم، چون به نظز من اولا اگر جنگ بشود جنگ جامعه جهانی بر علیه ایران خواهد بود و نه فقط آمریکا و دوما این موضوع حداقل تا 4 یا 5 سال آینده محال است و سوما اون موقع هم به وقوع نخواهد پیوست.
حالا دلایل. اول از همه که مثل روز روشنه این آقای آقای احمدی نژاد (اشتباه تایپی نیست ها مخصوصا دو تا آقا آوردم) از خدایش می باشد در ایران بحران باشد و علی الخصوص از نوع جنگش تا دوباره دروازه ها شهادت به روی مردم مملکت باز شود و درهای آینده درخشان هم برای اطرافیان آقای آقای احمدی نژاد. اما گروه دومی که مانع این دسته می شود آنانی هستند که در طول این سه دهه یه خورده تجربه اندوخته اند و مخ هایشان تا حدودی کار می کند. این ها که رقیبان آقای آقای احمدی نژاد در ساختار کنونی حکومت هستند و مثل احمدی نژادی ها هم اکنون درصدی از قدرت را دارند، دنبال بحران و این حرفا هستند اما نه از نوع جنگش، چون تجربه قبلی نشون داد از جنگ هیچی گیر هیچکی نمی آید. این دو گروه در حال حاضر در مورد بحران سازی با هم موافقن.
حالا می رسیم به بعد از بحران که یه جورایی مملکت ما در حال حاضر داره اونو حس می کنه. طرفای مقابل ایران بعد از چند و چون های زیاد در یک حداقلی فعلا به توافق رسیدن و اون نحریم نیم بنده، که انشاءالله در ادامه سیاست های هجومی آقای احمدی نژاد تبدیل به تحریم کامل می شه. اما تا اونا بخواهند تحریم را اجرا کنند (که از حالا شروع کرده اند) و تا همشون نتیجه تحریم رو ببینن و به توافق کامل برسن که الان وقت جنگه خیلی وقت می بره که حداقل چهار پنج سالی می شه. البته با توجه به این پیش فرض که شرایط فعلی جهان عمرا اجازه حمله تکی یا با همکاری دو سه کشور علیه ایران را مستقل از سازمان ملل به امریکا نمی دهد. دیگه باید یه خورده توجه داشت اینجا ایرانه و نه مثل افغانستان بی در و پیکره و نه مثل عراق صدامی داره که اکثرا می دونستن چه جونوری تشریف دارشتند این خدابیامرز.
در این شرایط در داخل چه می گذرد. اول از داخل حکومت شروع می کنیم. خوب در آغاز همه مشت محکمی بردهان استکبار می کوبند و ایران را به قله های رفیع علم و تکنولوژی و فرهنگ و ... در جهان می رسانند و از این حرفا. یکی دوسالی سر مردم گرم این حرفا میشه (همشون واقعا حرف بودن ها). تا وقتی که اون دو گروه ذکر شده در داخل حکومت دچار اختلاف می شن، یکی می گه حمله کنیم، یکی میگه قُمپُز در کنیم. در این حین توده ها یه خورده ناراضی میشن! در نهایت با داشتن ابتکار عمل و با حفظ مواضع اصلی و البته با رعایت کامل ادب می گن "غلط کردیم"،"[...] زیادی خوردیم". اما به مردم توی جامعه یه چیز دیگه می گن ها. خلاصه ما همانطور که در جنگ هشت ساله پیروز بودیم و اجازه ندادیم یک وجب خاکمان از دست برود، در ماجرای هسته ای هم پیروز می شویم و هرگز غنی سازی را تعلیق نکرده ایم. ولی یه چیز اون روز ها اعلام نمی شه و اون اینکه هنوز نیروگاه بوشهر کامل نشده و کامل هم نخواهد شد مگر تحت نظر کامل و با مدیریت آمریکایی ها و اورانیوم های غنی شده را هم نا حالا می ریختیم سطل آشغال. این موضوع هم 18 سال پس از اعلام شکسته شدن تحریم در دعوای بین دو تن از عوامل به وجود آورنده تحریم به صورت غیر مستقیم اعلام خواهد شد.
ببینید پنگوئن این حرفا رو کی زد ها.
اما یه عده در این ماجراها هستند که تا الان اسمشونو نبرده ام. اونا هم نیروهای اپوزیسیون تشریف دارند. به نظر بنده این عزیزان تقریبا در یه شرایطی مثل شرایط جنگ البته با کمی تغییرات قرار دارند. اکثر آن ها با داشتن نیروی صلح آمیز هسته ای موافقن مثل زمان جنگ که اکثرا با دفاع در دو سال اول موافق بودن و همراه. اونایی هم که مخالفن مشکل از یه جای دیگرشونه. اما در مورد سیاست های به دست آوردن این حق اختلاف اینان با حاکمان روشن می شود و البته با خودشان. عده ای مثل نهضت آزادی در زمان جنگ (تنها گروهی که من اطلاع دارم بعد از فتح خرمشهر رسما و مکررا مخالفت با ادامه جنگ را اعلام داشت، البته تک شخصیت هایی هم بودند که رسما این موضع را گرفتند) رسما با سیاست های نظام مخالفن و هشدارهای لازم را می دهند. این ها نسبت به زمان جنگ الان طیف های بیشتر و گسترده تری را شامل می شوند. گروهی هم مانند آنانی که زمان جنگ سکوت کردند و یا به امید رسیدن به قدرت حالا با دشمن دست به یکی شدن و یا با سیاست غلط حاکمان همراه، همین شیوه را در حال حاضر در پی گرفته اند. که اینان نسبت به جنگ هشت ساله جمع کمتری را شامل می شوند. همین گروه هم بعد از زمان تحریم از همه بیشتر رو خواهد داشت و ادعای صاحابی مملکت را خواهد کرد.
خلاصه کلام از زبان پنگوئن: اصلا نگران جنگ نباشید، فقط تحریم رو بچسبید، اجناس ضروری را از همین حالا تهیه کنید که معلوم نیست دو ماه دیگه چه خبره همون طور که معلوم نیست همین الان چه خبره (به جان جدم قسم نه بابام تاجره نه هیچ کدوم از فک و فامیلام کاسب)، پنج ساله دیگه تحریم تموم می شه، حاکمان ایران بدتر از قضیه صلح با عراق اینبار آفتابه زهر را خواهند نوشید، یه 40 سالی از دنیا عقبیم یه 30 سال دیگه هم روش، بعد از تحریم نه از انرژی هسته ای خبریه نه از دموکراسی و نه از استقلال.
هیچی دیگه.
راستی حال رهبر چه طوره می گن مریضه، تو هم شنیدی؟؟؟؟؟
...................................
پنگوئن نوشت: ببخشید کمی طولانی شد، اما کاریش نمی شود کرد از امروز تا جمعه اراک نیستم و نمی شد متن رو تیکه تیکه کرد و کامل تر نوشت. از همین الان تاسوعا و عاشورای حسینی را به تمام حسین شناسان محترم و تمام حسین دوستان عزیز تسلیت می گم. به امید آنکه روزی راه حقیقی حسین، استراتژی ما در مسیر آینده شود.
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.