مقایسه احمدی نژاد و مصدق(3)

مقایسه احمدی نژاد و مصدق(3)
خلاصه ای از تاریخ
حالا می خوام به سیر تاریخی نهضت نفت و مناقشه هسته ای نگاه کوتاهی داشته باشم.
اول از نهضت نفت: اگر اشتباه نکنم برای اولین دفعه در سال 1328 در جامعه مطرح می شود. بعدش جبهه ای با هدف کوتاه مدت ملی کردن صنعت نفت تشکیل شد. در انتخابات مجلس این جبهه کاندیدا هایی معرفی می کند که تعدادی از آنها از سوی مردم برای نمایندگی مجلس انتخاب می شوند. در مجلس طرح ملی شدن صنعت نفت مطرح می شود، اما با مخالفت اکثریت مجلس که مخالف این طرح بوده اند قضیه در مجلس باقی می ماند. تا اینکه پس از اتفاقات مهمی در جامعه و پافشاری طرفداران طرح در داخل و خارج مجلس، نمایندگان دکتر مصدق را برای پست نخست وزیری نامزد می کنند. دکتر مصدق اهداف اصلی نخست وزیری خود را فقط دو مورد اعلام می کند یک ملی کردن صنعت نفت و دو اصلاح قانون مطبوعات. و شرط قبول نخست وزیری را تصویب طرح ملی شدن نفت از سوی مجلس قرار می دهد. که موفق هم می شود. ماجرای خلع ید به وجود می آید که در آن قرار بر این بوده، مدیریت امور به هیئت ایرانی سپرده شود و تمامی کارمندان خارجی شرکت نفت به کار خود کما فی السابق ادامه دهند. حالا انگلیسی ها به مقابله بر می خیزند. اول به دادگاه لاهه شکایت می برند که دولت ایران در دادگاه حاضر می شود و پس از انجام دفاع ،سرافراز بیرون می آید. پس از آنجا انگلیس در غالب شورای امنیت وارد عمل می شود که در آن جا هم دولت مصدق به دفاع از حق ایرانیان می پردازد و سرانجام در این میدان هم موفق می شود. و عملا شرکت نفت ملی می شود. پس از آن در اثر به وجود آمدن تفرقه در بین صفوف ملت توسط عوامل نفوذی خارجی کودتایی می شود و مصدق برکنار می شود و در اصل نهضت شکست می خورد اما همچنان پسوند ملی (حتی با اثرات خیلی کم) بر روی شرکت نفت باقی می ماند. امروز هم ما شرکت ملی نفت داریم و نه چیز دیگر.
حالا نوبت می رسد به بررسی مناقشه هسته ای: شروع کار که زمان شاه بوده و با حمایت امریکا. بعد از گذشت چندین سال توقف برنامه، ایران اعلام می کند نیروگاه بوشهر را می سازد. بعد ار چندی سر و صدای رسانه ایی (عمدتا از سوی آمریکا) بلند می شود که ایران به جز نیروگاه بوشهر در چند جای دیگر (از جمله در اراک) مشغول ساخت تجهیزات مربوط به انرژی هسته ای (یا به قول آنان سلاح هسته ای) است. اول از سوی دولت انکار می شود و پس از سر و صداهای فراوان پذیرفته می شود. اما اعلام می شه که این فعالیت ها در چارچوب قانون پذیرفته شده بین الملل است، در ضمن مردم ایران در این هنگام است که می فهمند فعالیت های هسته ای 18 سال پیش شروع شده و آن ها بی خبر بوده اند. یک سری اتفاقات طولانی داخلی و بین المللی صورت می پذیرد و در این بین ایران فعالیت هایش را تعلیق می کند و از سوی طرف های مذاکره کننده پیشنهادات تشویقی در جهت ترقیب ایران برای تعلیق مطرح می شود، که ایران نمی پذیرد. پس از چندی دستگاه حاکم ایران تا حدودی تغییر می کند و در نتیجه در سیاست ها هم تغییراتی روی می دهد. مجلس قانونی تصویب می کند که تعلیق باید برداشته شود. دولت اعلام می کند فعالیت های هسته ای را شروع می کنیم و می کند. در این هنگام به مردم فهمانده می شود که انرژی هسته ای حق مسلم آنهاست و باید برای داشتن اقتدار ملی به آن دست یافت و مردم هم از دولت احمدی نژاد حمایت می کنند. و سرانجام ایران توانایی تولید انرژی اتمی را به دست می آورد. در این حین در خارج از ایران پرونده هسته ای در شورای حکام و آزانس بین المللی مربوطه بررسی می شود که پس از اعلام گزارشات از سوی مقامات مسئول ایرانی و بین المللی شورای حکام حکم به تعلیق فعالیت ها می دهد. ایران تعلیق را نمی پذیرد. پس از آن پرونده به شورای امنیت ارسال می شود و در آنجا هم دولت احمدی نژاد به دفاع از حق ایران می پردازد که در آغاز قطعنامه بر علیه ایران صادر می شود که حاوی اخطار در صورت عدم تعلیق بوده. از سوی دولت تعلیق انجام نمی پذیرد. دوباره در شورای امنیت پرونده مطرح می شود و دولت به دفاع از حق مسلم ایران می پردازد، اما قطعنامه ای بر علیه ایران حاوی تحریم دو ماهه هسته ای صادر می شود. دولت قطعنامه را نمی پذیرد . برای سومین بار در شورای امنیت دولت احمدی نژاد به دفاع از حق مسلم ملت ایران می پردازد که سرانجامی جز صدور قطعنامه تحریم شش ماهه هسته ای برای ایران ندارد. و وضع می شه این چیزی که الان است و ادامه خواهد داشت.
خوب این شد یک خلاصه از دو موضوع مهم تاریخ معاصر ایران به رهبری مصدق و احمدی نژاد، که البته نواقص زیادی در این خلاصه ها است و همچنین تاریخ اتفاقات ممکن است در بعضی موارد پس و پیش باشد.
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.