مقایسه احمدی نژاد و مصدق(5)

مقایسه احمدی نژاد و مصدق(5)
اون ور قضیه و جواب
جواب خیلی ساده است. درسته که مصدق و احمدی نژاد در ظاهر رفتار هایی که دارند بسیار مشابه اند. اما روی دیگر قضیه نشان می دهد آن ها تفاوت هایی هم دارند. تفاوت هایی که بنیاد حرکت های آنان را از هم تمییز می دارد. به شروع نهضت نفت دقت کنید. یک سری افراد (مثلا) نخبه به حقی که از ملت ایران دزدیده شده اشاره می کنند و برای اصلاح آن وضع به آرای عمومی مراجعه می کنند و از طریق مجلس سعی در به انجام رسانیدن هدف خود دارند. در طی انجام همه مراحل مردم به طور کامل در جریان امور هستند و نتایج فعالیت ها از طرق مختلف و به وسیله افراد گوناگون به گوش مردم جامعه می رسد.
حالا به قضیه هسته ایی دقت کنید. دولت برای رفاه حال ایرانیان تصمیم به ساخت نیروگاهها و در کل دستیابی به انرژی هسته ای می گیرد. اما آنهایی که این فعالیت ها برای رفاه حال و تضمین آینده شان صورت می گیرد هیجده سال بعد و در شرایطی که جاسوسان و خبرچین های خارجی با تبلیغات رسانه ای آن را رو می کنند متوجه می شوند که قرار است برای بهبود شرایط آن ها کار به این مهمی صورت بگیرد.
مصدق اعلام می کند که تمام فعالیت هایش قانونی بوده و قانون بین الملل (دادگاه لاهه) علی رغم تلاش انگلیس حکم به نفع ایران می دهد. احمدی نژاد هم در مقابل تبلیغات امریکا اعلام می کند تمام فعالیت هایش قانونی است اما قانون بین الملل (آزانس بین المللی و شورای حکام) رای در عدم اطمینان به قانونی بودن آن فعالیت ها می دهند.
قدرت اول پنجاه سال پیش جهان پرونده ایران را به شورای امنیت می کشاند و مصدق شخصا از حق اجحاف شده ملت ایران دفاع می کند و نهاد برقرار ساختن امنیت بین الملل در همان دفعه اول فعالیت ایران را خطری برای جهان تشخیص نمی دهد. امروز هم قدرت اول جهان با تلاش زیاد پرونده ایران را به شورای امنیت می کشاند. اما این شورا در مرحله اول فعالیت ایران را خطر جدی نمی بیند، در مرحله دوم خطری در کمین می بیند، در مرحله سوم به مانند دفعات قبل با وجود دفاع مسئولین ایرانی با اعمال تنبیهاتی سعی در جلوگیری از رشد این خطر جهانی (یعنی همین کشور عزیزمان) می کند.
اشتباه نکنید من اصلا سعی در خطرناک نشان دادن ایران در صورت دستیابی به انرژی هسته ای ندارم. می خواهم تفاوت عملکرد دو سیاست مدار را در فاصله نیم قرن مشخص کنم. می خواهم متوجه بشویم چه جور یک نفر حق ما را (که در زمان خودش اهمیتش از انرژی هسته ای در این روزها کمتر نبوده)، با عملی سنجیده می گیرد. اما امروز ما در گرفتن حق مسلممان با جهانیان جبهه بندی می کنیم. و برای رسیدن به آن افتخار می کنیم که حاضریم از سایر حقوقمان بگذریم.
فرق مصدق و احمدی نژاد در این است که دکتر پنجاه سال پیش توانست براساس قانون بین الملل و بدون هیچ گونه دشمنی با هیچ کشوری (کشوری که شروع کننده قطع رابطه با ایران بود، انگلیس بود) در برابر زورگویان زمان خودش، بدون وابستگی به هیچ قدرت جهانی ایستادگی کند و حق ملت ایران را بگیرد. و با همه هم رابطه صلح آمیزش را ادامه بدهد.
اما دکتر فعلی نتوانست با کمک قانون جهانی حق مسلم ملت را به آن ها بدهد. با تمام جهان از شرق تا غرب دشمنی ورزید (گول حرف های تلویزیون و دوروبری های دولت را نخورید از رای مثبت تمام اعضای شورای امنیت به قطعنامه علیه ایران و قبل از آن رای اعضای شورای حکام می توان فهمید در جهان هیچ پایگاهی برای خود نگه نداشته ایم). و در آخر با تمام حرف ها و حدیث ها حق مسلم ایرانیان را گرفت اما به ازای تحریم اقتصادی و در صورت خوش بینانه تر با دادن امتیاز های بسیار بدتر از ترکمنچای به قدرت های فرصت طلب جهانی.
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.