ضد حال!!!

پنج ساعت نشسته ایی و نتیجه ساعت ها سرچ و یادداشت برداری و علامت گذاریت را تنظیم و تایپ می کنی. حتما باید امروز آماده بشه، به خاطر آماده شدنش حتی از کلاس صبح می گذری.
دیگه داره دیر می شه. در آخرین لحظات آخرین بازبینی ها را هم می کنی. بد چیزی نشده و قابل قبوله. حالا باید پرینتش را بگیری.
نفس راحتی می کشی. فورا تمام پنجره های باز "دسک تاپ" را می بندی. دیگه از دست "آلت+تب" زدن های مکرر راحت شده ایی. دیر شده است و باید سریعتر جمع و جورش کرد. در این کار به قدری عجله به خرج می دهی که متوجه نمی شوی فایلِ "نتیجه تمام زحمات و عجله به خرج دادن هایت" را بسته ای و به مانند سایر پنجره ها با انتخاب "نُو" در جواب در خواست "سِیو" همراهش کرده ای.
حال وقت تحویل پروژه رسیده است و پروژه تو در عین این که آماده بود، دیگه نیست. هر احساسی در این لحظه به تو دست می دهد بگذار جای احساس من!
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.