امت هیز

امت هیز!
قبل از پرداختن به اصل موضوع بگم اصلا قصد بی احترامی نسبت به کسانی که اسم آن ها را برده ام ندارم و فقط منظورم از نوشتن این پست پرداختن به یکی از مشکلاتی است که در راه برقراری جامعه آراد در جامعه ما وجود دارد و آن ها را از جمله قربانیان این حقیقت فرهنگی می دانم.
در راه برگشت از دانشگاه به همراه یکی از دوستان، تصمیم گرفتیم زیر برف شدیدی که از دیشب در حال بارش است، قدم بزنیم. در راه حرف شوراها شد. تا اومدم بگم کیا رای آوردن سریع پرید وسط حرفم و گفت البته می دونم کی اول شده، چقدر ملت هیزی هستند این اراکی ها، عقلشون به چشمشونه.
الحمدالله این خبر بازتاب نشون می ده در این قضیه فقط اراکی های محترم تخصص ندارند و در سایر شهرها هم همچین مواردی یافت می شود. البته من فقط از داخل ایران خبر دارم شاید اونور آب هم همچین خبرهایی باشد.
موضوع رای های جنسیتی (نمی دونم جنسی درسته یا جنسیتی) در شهر ما که سابقه نسبتا خوبی دارد. اولین موردی که من یادم می آید انتخابات مجلس پنجم بود. جایی که برای اولین بار بعد از انقلاب یک خانم در اراک کاندیدای مجلس شده بود. این اولین زن بودن واسه این خانم که رینب السادات کریمی باشند بسیار خوش یمن بود و در دور اول ایشان را نفر اول اراک با اختلاف خوبی نسبت به نفرات بعد کرد. زنی که اصلا در سطح شهر شناخته شده نبود (البته بعدا شد!) در دور دوم نتوانست با تکیه بر این نوع رای های خاص به رقابت را رقیبانش بپردازد و در نتیجه به مجلس راه نیافت.
انتخابات بعدی مجلس ششم بود. جایی که دیگر قبح کاندیدا شدن زنان شکسته شده بود و تعدادی زن کاندیدا بودن و بر خلاف دور قبل از پوستر های رنگی استفاده می کردند و بعضی ها هم عکس هایی بدون چادر (به قول آخوندا بی حجاب) به در و دیوار چسبانده بودند. اما یک نفر در بین آن ها چهره شد. آجی عذرا روزنامه نگار و فعال سیاسی. این خانم عذرا فراهانی به دلیل به کار بردن دست های مبارکشان در پوسترها (البته انگشترشان هم در آن عکس ها مشخص بود) بسیار در سطح شهر معروف شده بود و انواع شعرها با ترکیب بند "آجی عذرا" از دهان کودکان دبستانی تا پیرمردان سن و سال گذشته در وصف حال این خانم جاری بود. در آن انتخابات که اتفاقا به دلیل بلاهایی که بر سر آرای دکتر کارگشا آوردند در اراک بسیار از آن یاد می شود، عدرا فراهانی رای خوبی آورد و اگر اشتباه نکنم نفر ششم شد با این حال نتوانست به مجلس راه پیدا کند.
انتخابات بعدی دور اول شوراهای اسلامی شهر بود. در این دوره تعداد بانوان کاندیدا زیاد بود. در عکس های دیوار هم می شد از چادر تا مانتو و روسری یا مقنعه، با دست و بی دست و البته با انگشتر و بی انگشتر پیدا کرد. اما این دفعه جماعت هیز کار را تخصصی تر کردند و به خاطر جمال زیبای خانم مژگان صادقی به ایشان رو آوردند البته یک دلیل دیگه که به ایشون اقبال عمومی رو کرد بلف هایی بود که زدند. دیگر قدرت تاثیر گذاری هیزها افزایش پیدا کرده بود و این خانم به شورای اسلامی شهر اراک راه پیدا کرد. و دور بعد هم کاندیدا شدند.
این دفعه هم دوباره انتخابات شوراها بود. این بار بازار برای چشم چرانان گرامی داغ بود و کاندیدای اصلی آن ها که توانسته بود رقیبانی همچون همتای دور قبلی را کنار بزند، فردی بود به نام مریم حیدری. ایشون به همراه همسر محترمشان کاندید شده بودند و هر جا که عکس خود را می چسباندند به همراه آقاشون بود. اما اون چیزی که زیر میز بچه مدرسه ای ها رد و بدل می شد، فقط عکس خودشون بود و از آقا خبری نبود. البته بگم دلیل رد و بدل شدن عکس ایشون در زیر میزها جنبه آموزشی هم داشت و دانش آموزان اطلاعات خود را در زمینه لوازم آرایشی بر روی این عکس ها به اشتراک می گذاشتند. خلاصه خانم حیدری رای آورد و به عنوان یکی از نفرات شورا به این مجلس راه پیدا کرد.
زمان انتخابات مجلس هفتم به دلیل رد صلا حیت های گسترده اساسا تعداد زن ها خیلی کم بود و چون من جزو جماعت تحریمی بودم تمام تلاش خودم را گذاشته بودم بر روی ومنصرف کردن ملت از رای دادن و نفهمیدم کیا کاندیدا بودن و کدومشون مورد حمایت جمعیت اسلامی هیز های مقیم اراک شد.
اما آخرین مورد هم انتخابات اخیر بود یعنی دور سوم شوراها. این دفعه تعداد زن ها کم نبود، اما کم تر کسی بود که شرایط لازم را برای مورد حمایت قرار گرفتن از سوی جمعیت مذکور را داشت. به همین دلیل در یک عقب گرد تاریخی این جمعیت فقط به عکس رنگی کفایت کرد و حمایت خود را از خانم فریبا آباقری اعلام داشت. دلیل حمایت هم پوستر های بزرگ و نیم تن و رنگی با کیفیت خیلی خوبی بود که این خانم به در و دیوار شهر چسبانده بود. همین موضوع باعث شد خانم آباقری برخلاف سایر هم لیستی هایشان در لیست ائتلاف اصلاح طلبان بتوانند با اختلاف رای بالایی به عنوان نفر اول در انتخابات اراک معرفی بشوند. به هر حال جماعت چشم چران تاکنون می توانستند کاندیدای مورد نظرشان را به عنوان نفر هفتم هشتم راهی شوراها بکنند اما این دفعه چون خانم آباقری مورد حمایت اصلاح طلبان بود و با جمع شد آرای این گروه از مردم، ایشون با قاطعیت نفر اول لیست 9 نفره شورای شهر اراک شد.
هر کدام از این زنان بعد از انتخابات سرنوشت خاص داشتند: زینب السادات کریمی که بعد از انتخابات مجلس پنجم تقریبا در همه انتخابات بعدی کاندیدا شد و بلاخره در دور قبلی شوراها توانست وارد لیست آبادگران بشود و به شورا راه پیدا کند، در این دوره هم همین اتفاق برای او تکرار شد. عذرا فراهانی که بعد از آن انتخابات بی خیال کاندیدا بازی شد و به روزنامه نگاری ادامه داد و هر از گاه اسمش را در روزنامه ها می شود دید. مژگان صادقی بعد از آن که به شورای اول رفت معلوم شد مدرکی که گفته بود از انگلیس گرفته تقلبی بوده اما با این حال در شورا باقی ماند و در دور دوم هم توانست به شورا برود (البته این دفعه با عکس چادری). هنوز دوره شورای دوم تمام نشده بود به جرم اختلاس از شورا انداختندش بیرون (در بین مردم شایعات زیادی در باره علت اخراج او از شورا وجود دارد). مریم حیدری هم بعد از آن که توانست رای مردم را برای حضور در شورای دوم کسب کند، با یک تصمیم شجاعانه خودش کنار کشید وبه شورا نرفت و نگذاشت مثل مژگان صادقی با آبرویش بازی شود. حالا مونده فریبا آباقری که بر خلاف دیگران حداقل از قبل انتخابات تا حدی در شهر به عنوان سردبیر هفته نامه عطر یاس شناخته شده بود و البته دارای موضع سیاسی مشخصی است. امیدوارم این یکی در شرایط فعلی که به عنوان تنها اصلاح طلب به شورا راه یافته، بتواند عملکرد خوبی از خود بجا بگذارد و صد البته فکری هم برای حل کردن این معضل اجتماعی که در سطح انتخابات هم خود را بروز داده است بکند.
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.