خاتمی، بهتره یا بهتر نیست؟ (بخش دُیُّّم)
[توجه (این توضیح بعد از نوشته شدن متن اضافه شده است): شاید این انتقادات من خیلی صریح و بی پرده باشد. لزوما من معتقد به آن ها نیستم، فعلا این مواردی که نوشته ام گزاره هاییست که ذهن مرا مشغول به خود کرده بدون هیچ نتیجه گیری نهایی. فقط آن ها را نوشته ام برای تأمل بیشتر روی آن ها به همین دلیل سعی کردم عریان بنویسمشان]
اما در این پست می خواهم بر خلاف موج حرکت کنم و انتقادی داشته باشم به آن ها که خود را اصلاح طلب می دانند و پیشرو. طبیعی است من به عنوان یک ناظر از این طیف انتظار بسیار بیشتری دارم تا دیگران. قطعا اگر انتقادی از آن ها دارم ربطی به این موضوع ندارد که می خواهم فرضا از اطرافیان کروبی حمایت کنم، چرا که از آن ها انتظاری بیش از این که انجام می دهند ندارم و نخواهم داشت. اما سطح توقعات از مدعیان اصلاحات بسیار بالاتر هست.
صحبت را از انتخابات گذشته شروع می کنم. در آن روز ها یکی از انتقادات تحریمیان به اصلاح طلبان آن بود که شما بر خلاف وعده هایتان در این هشت سال جامعه مدنی را فراموش کردید و هیچ فعالیتی برای تقویت آن انجام ندادید. اصلاح طلبان حکومتی هم در جواب می گفتند که آنقدر مشغله های حکومت و مبارزه با نیروی انتصابی در ساختار قدرت وقت گیر و هزینه بر شد که متاسفانه حوزه مدنی از اولویت خارج گردید. حالا به ادامه تحلیل هایی که دو طرف ارائه می دادند کاری ندارم. اما سوالی که من از آقایون اصلاح طلب پوزیسیون سابق و اپوزیسیون فعلی دارم این است که در این سه، چهار سال که دغدغه قدرت را نداشتید در این زمینه چه کردید؟ اگر می گویید دولت اختناق ایجاد کرده بود و مانع می شود. من هم با شما هم عقیده ام، اما مشکلم این است؛ شما وقتی در حکومتی هستید، نهاد های انتصابی نمی گذارند به شعار اصلیتان که همان توجه و به جامعه مدنی باشد برسید، وقتی هم که در قدرت نیستید دوباره همان نهادهای انتصابی که زور بیشتری هم پیدا کرده اند، نمی گذارند در این زمینه کار کنید. خوب عزیزان شما که در هیچ حالتی کاری ازتان بر نمی آید، بکشید کنار و اعلام ناتوانی کنید تا ملت حداقل تکلیفش را بداند و به دنبال یک آدم جدید بگردد. رای ملت ارث پدر شما نیست که الا و بلا باید به شما داده شود. آنقدر مرد باشید و بگویید در شرایط فعلی ایران هیچ کاری از شما بر نمی آید و بروید بنشینید خانه هایتان، تا روزی که شرایط را برای کار مناسب دیدید ، برگردید و با این شعارهای قشنگ از ملت رای بخواهید. خانه نشینی عیب نیست، بلکه استفاده به موقع از آن نشان دهنده هنر شماست، مثل خانه نشینی مصدق (به این میگن قیاس مع الفارق!).
انتقاد دیگری که به اصلاح طلبان حکومتی سابق وارد است. تضادی است که در گفتار و رفتار خود نشان می دهند. پس از انتخاب احمدی نژاد به ریاست جمهوری همیشه یکی از انتقادات به حق اصلاح طلبان به نحوه رای آوردن و برنامه های احمدی نژاد، «عوام فریبی» او بود. حتی امروز هم یکی از انتقاداتی که به کروبی وارد می کنند شعار عوام فریبانه «50 هزار تومان» می باشد. اما خداییش مطرح کردن نام خاتمی در این شرایط و به این شکل که «یا خاتمی یا هیچ کس» و چنان در بوق کرنا کردن نام او که گویی خاتمی «منجی» است، آن هم منجی که از او هیچ «توقعی» نباید داشت، غیر از عوام فریبی است. اگر هیچ کس نداند خود خاتمی که می داند زمانه، زمانه منجی بازی نیست. چرا شما سعی در القا چنین نقشی برای خاتمی دارید؟
سیاستمداران مشارکت و مجاهدین انقلاب تا می خواهند از کاندیداتوری خاتمی دفاع کنند، فورا استدلالات را می چرخانند به سوی هراس اصولگرایان و کیهان نشینان از ورود خاتمی و از آن نتیجه می گیرند که "ببین خاتمی چیه که اینا اینجوری ترسیده اند!" اگر هیچ کس نداند شمایی که دیگران را به بی برنامگی متهم می کنید می دانید؛ وقتی خاتمی برای ریاست جمهوری هیچ برنامه مشخصی ندارد، قطعا نمی تواند کشور را از این منجلاب رها کند. این دیگر چه صیغه ایست که اول خاتمی را بر عرش می برند و تازه به فکر تهیه برنامه های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی برایش می افتند. آیا این نحوه برخورد جز برای عوام فریبی مقصود دیگری دارد؟
درد دیگر سیکل معیوبی است که ظاهرا در این دوره هم قصد تکرار شدن دارد، دوباره موج و باز هم موج سواری، اینبار با «موج سوم». نمی دانم چه زمانی از تاریخ عبرت می گیریم. کشور ما کم موج و موج سوار نداشته که بخواهیم دوباره تکرارش کنیم. موج هایی گاه مرتفع و گاه کوتاه، که پس از برخورد با اولین صخره ها دیگر اثری از آن باقی نمی ماند. چه زمانی سیاسیون و روشنفکران ما می خواهند دست از سر موج ها بردارند و به فکر عمق این دریا باشند؟ آیا اصلاح طلبان از تاریخ موج ها نا آگاهند یا رویای شیرین کسب مجدد قدرت ... ولش کن.
اصلاح طلبان، چنان عرصه نقد را تنگ می کنند و با کوچکترین حرفی، منتقد را به تلاش برای «مأیوس کردن» خاتمی متهم می کنند. گویی از عروس می خواهند «بله» را بگیرند. اگر قرار باشد با انتقاد (آن هم انتقادِ دوستان همفکر و همدل) خاتمی مأیوس و ناامید شود، همان بهتر که مأیوسش کنیم، تا او دوباره ما را مأیوس نکند.
چرا به مانند کیهان نشینان فورا در تلاش اثبات ارتباط مالی و ارگانیک منتقد به فلان کس و فلان گروه بر می آییم. تجربه موضع گیری تیم «شهروند امروز» همین حقیقت را نشان می دهد. تا روزی که حرف حمایت از شخصی نبود، «محمد قوچانی» گل بود و «شهروند امروز» دسته گل. اما به یکباره و پس از انتشار نظر مخالفان و منتقدان حضور خاتمی در نشریه، قوچانی شد جیره خوار «رفسنجانی» و معاون مطبوعاتی «کروبی». یکی نیست بپرسد، آن روز که قوچانی و تیمش در «شرق» از کاندیدای شما حمایت می کرد، ایشان جیره خوار رفسنجانی نبود و با کروبی سروسری نداشت. نمی خواهم از قوچانی دفاع کنم که اصلا از پشت پرده خبر ندارم، اما چرخش ناگهانی سران مجاهدین انقلاب و برخی از هواداران ورود خاتمی به عرصه انتخابات، واقعا سوال برانگیز هست.
برخی حامیان ورود خاتمی به عرصه انتخابات، پس از شنیدن این انتقادات و انتقادات مشابه می گویند؛ "امروز وضعیت فوق العاده هست زمان این حرف ها نیست. امروز باید فقط به این بیندیشیم که اگر ریاست جمهوری احمدی نژاد چهار سال دیگر تمدید شود، در مملکت «چه ها» خواهد شد". خوب باید درجواب گفت پدیده احمدی نژاد حداقل سه سال هست که مشغول تک تازی است، شما در این سه سال به چه می اندیشید و چه می کردید. در ثانی نفس شکست اصلاح طلبان در انتخابات چهار سال پیش، خود به تنهایی گواه نقص عملکرد پیشین شما می باشد. اصلاح طلبان [پیشرو] جز محکوم کردن دیگران آیا تلاشی برای عیب یابی و رفع نواقص و تجدید قوا انجام داده اند که از ملت بخواهند دوباره زمام دولت را به آن ها بسپارند؟ همیشه صبر می کنیم تا به دقیقه نود برسیم و تازه یادمتان آید که دیگر برای کار ریشه ای وقت کافی نیست! باید فورا به کاندیدای ما رای بدهید تا بدبخت نشده اید!
در این باب زیاد می توان سخن گفت. این ها بخشی از انتقاداتی بود که به ذهن من در لحظه نوشتن این مطلب رسید. چه بسیار موارد دیگر که اینجا نوشته نشد. متاسفانه هرچه بیشتر به چپ های دیروز و اصلاح طلبان امروز نگاه می کنم، امیدم نسبت به آنان کمتر می شود. در میان آن ها چهره هایی هستند که بسیار قبولشان دارم، مثل خود خاتمی، اما کلیتشان واقعا ناامید کننده هست. واقعا نمی دانم، شاید ذهن من در این زمینه دچار منفی بافی شده باشد. هیچ گاه مجموعه اصلاح طلبان حکومتی برای من کعبه آمال نبوده اند، که امروز بخواهم با آن دید نگاهشان کنم. اما وقتی می بینم بعد از سه سال حتی یک تحلیل درست درمون و جامع از دوران اصلاحات توسط هیچ فرد و گروه مدعی «زعامت اصلاحات» تولید نمی شود یا اگر تولید شود فورا با انکار و تکذیب آن گروه دیگر مواجه می شود، متوجه می شوم ظاهرا جامعه مدنی و حقوق بشر و مردم سالاری دینی و ... همه فریب هایی است برای کسب مجدد قدرت.
سریال نوشته های "خاتمی، بهتره یا بهتر نیست؟" ادامه دارد.
صبر داشته باشید ...
...................................................
پنگوئن نوشت 1: یک توضیح هم خدمت جناب «وفا» بدهم که در پست قبلی چنین کامنتی گذاشته بودند:
"khatami ba hame eshtebahash ba karoobi ghabele moghayese nist "
من شخصیت خاتمی و کروبی را اصلا در یک تراز نمی بینم که بخواهم با همدیگر مقایسه شان کنم. آنچه در این مطالب مورد نظر من هست، مقایسه توانایی «خاتمی رئیس جمهور» و «کروبی رئیس جمهور»، با علم به محدودیت های یک رئیس جمهور در نظام فعلی، می باشد و نه بیشتر.