شوراها(1)

شوراها(1)
رای اول

به قول برادران صدا و سیمایی جشن تکلیف سیاسی من البته به صورت حقیقی و نه نمادین در انتخابات شورای شهر دوره دوم برگزار شد. آن موقع خبری از تحویل گرفتن رای اولی ها و این حرفا نبود، و تنها انتخابات واقعا دموکراتیکی که از سوی نظام برای شرکت مردم ارائه شده بود هم از سوی مردم و هم از سوی برادران صدا و سیمایی (که تاثیر بسیار زیادی بر میزان مشارکت در انتخابات دارند) مورد توجه قرار نگرفت و با حضور بسیار کم رنگی برگزار شد. آن روز ها برای هرکی اسم انتخابات را می آوردی یا تمسخر می کردند یا بردارانه شایدم خواهرانه می گفت دست همشون توی یه کاسه است. من رای دادم چون به نظرم در هر انتخابات دموکراتیکی ولو حداقلی که تازه در اون مورد نزدیک به حداکثری بود باید شرکت کرد. در حالی که در هنگام اعلام نتایج جز یک مورد هیچ کدام از نامزد های من حتی جزو علل بدل هم نشدند، یکی از افتخارات خودم را در عرصه سیاسی شرکت در تنها انتخابات کاملا دموکراتیک ایران می دانم.
الان کاملا مشخص شده است که بدترین دوران برای رسیدن به بلوغ سیاسی همان زمانی بود که من به این بلوغ رسیدم. شکست در انتخابات شورا به خاطر بی محلی اطرافیان به صندوق های رای. شکست در رقابت مجلس هفتم به خاطر بی اعتنایی نظام به عقیده ای که به نظرم صحیح تر بود. شکست در انتخابات ریاست جمهوری به دلیل ندانستن و نشناختن شرایط حاکم بر جامعه. و از همه بدتر قرار گرفتن در شرایط انتخاب بین بدتر و افتضاح دور دوم انتخابات ریاست جمهوری پارسال.
وقتی امروز به عکس العمل های انتخاباتی خودم در طول این چند سال نگاه می کنم به جز مورد آخر آن ها که انتخابات 3 تیر بود، در همه موارد به این اصلی که برای خودم قرار داده ام یعنی شرکت در هر انتخابات حداقلی که شرایط رقابت به نسبت سالمی در آن وجود دارد، عمل کرده ام و به همین دلیل هنوز هم با نظر کسانی که به تحریم بنیادی (یعنی اینکه از اول بگیم ما در انتخابات شرکت نمی کنیم) در چهار انتخابات گذشته انتقاد می کنم و هم به کسانی که می گویند باید در هر انتخاباتی شرکت کرد (مانند کسانی که می گویند اگر در مجلس هفتم رای می دادیم وضع بهتر بود).
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.