املت

ای اُملت کجایی کجایی؟
اشتباه نکنم عید سال 84 بود که گوجه فرنگی خیلی گرون شده بود و از دوستانم هر کس می خواست کلاس مایه داری و بچه پول دار بودن بیاد، می گفت دیشب شام املت خوردیم و همه در افسوس می ماندند و به بخت بد خود لعنتی می فرستادند.گذشت آن روز ها و بسیاری هم به دولت وقت گیر دادن که (البته به حق) چرا وقتی عرضه ی جلوگیری از رشد قیمت ها را نداری بی خودی ادعا می آیی.
دیروز برای خرید گوجه و خیار رفتم بازار. داشتم مغازه ها را دید می زدم که کدومشون جنس خوب با قیمت مناسب دارن تا از اونجا خرید کنم، نکته ای که بین همه ی مغازه ها مشترک بود نزدن قیمت برای گوجه بود اتفاقا همگی هم جنس های گندیده داشتن. بلاخره رفتم توی یکی از مغازه ها و قیمت را پرسیدم طرف گفت 800 تومان همونجا خشکم زد. 800 تومن واسه میوه ی گندیده اونم گوجه که فکر کنم روزگار گرونی 300 تومن پول پاش نمی دن، تازه دم عید و ماه رمضون و این حرفام نیست؟ حالا اگر قیمت 700 تومنی خیار را منطقی به حساب بیاریم. چه کنم، وقتی مهمون داری مجبوری از این خرجا هم بکنی.
بعدش رفتم بقالی شیر بخرم. آقای بقال که کیسه گوجه رو دستم دید گفت چند خریدی و با آهی گفتم 800. طرف هم داغ دلش تازه شد و از گرونی شکایت کرد و توی حرفاش گفت تخم مرغ دیگه تو بازار پیدا نمی شه ما هم چند روزه نمی آریم، چون دولت به مرغ داران گفته 850 بفروشید تا مغازه داران 950 بفروشن. اونام گفتن مریض نیستیم که ضرر بدیم پس تخم مرغ پخش نمی کنیم.
اینجاست که حال اون روزای بچه ها را می شه حس کرد، هنوز خوش به حال اونا می تونستن حداقل نیمرو بخورن اما الان چی؟
ای املت کجایی کجایی!!
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.