ملت ستم کش!

ملت ستم کِش!
اگر شما هم دوربین عکاسی دارید، این پست را بخوانید. مخصوصا اگر این دوربین دیجیتال باشد و بالاخص اگر این دوربین دیجیتال ساخت شرکت کانن باشد که ازقضا ضمانت نامه ای از سوی شرکت "آفومار" دارد.
دیگه الان یک سال می شه که من دوربینی با چنین مشخصاتی خریده ام. از سری دوربین های پاورشات که الحمدلله تا حالا بسیار از آن راضی هستم و عکاسی با آن بسیار راحت تر از اسلاف قبلی اش است.
حالا کار با این حرفها ندارم. چند ماه پیش بود که این دوربین ییهو و بدون مقدمه دچار مشکل شد. آن روزها تهران بودم و با خیالی آسوده شماره تماس شرکت ضامن را از روی ضمانت نامه برداشتم و پس از گرفتن آدرس شرکت برای تعمیر دوربین به دفتر شرکت که حوالی میدان فردوسی بود رفتم.
تا اینجا که هیچ مشکلی نبود. اما مشکلات از زمانی آغاز شد که خانم ضمانتی به دفتر مافوق خود رفت و آقای مافوق به حضور بنده مشرف شدند و فرمودند که آقای فروشنده دوربین سر شما کلاه گذاشته اند و ضمانت نامه ی دوربین های آنالوگ شرکت کانن را که تازه برای کشور خاورمیانه (به جر ایران!) می باشد به شما به جای ضمانت نامه های مخصوص دوربین دیجیتال کانن (که عکسش بر دیوار شرکت ضامن نصب شده بود) داده است. در ادامه ایشان فرمودند که تنها راه شما (یعنی بنده) این است که به فروشنده مراجعه کنم و اعلام شکایت کنم. حالا یا فروشنده اظهار ندامت می کند و یک دوربین نو به بنده خواهند داد و یا باید اعلام شکایت را به دستگاه عدلیه کشاند. آقای ضامن در جهت دلگرمی دادن به مشتری مال باخته (یعنی همون من) فرمودند که درسته که شرکت ضامن هیچ گونه مسئولیتی در قبال این قضیه ندارد اما حاضر است یک نامه در جهت تصدیق گفته هایم بنویسد تا به دادگاه صالحه تسلیم شود.
آره دیگه خلاصه کنم، گیج و مبهوت برگشتم خانه. ضمانت نامه را باز کردم، چند بار از اول خواندم، از ته خواندم. انگلیسی اش را خواندم، به قسمت عربی اش نگاه انداختم. هیچ موردی که دلالت بر تصدیق گفته های آقای ضامن باشد نیافتم. تنها عباراتی که در ضمانت نامه وجود داشت، محصولات شرکت کنن بود (حتی اسمی از دوربین هم در ضمانت نامه وجود نداشت چه برسد به آنالوگ یا دیجیتال) و از محدوده خاورمیانه یاد شده بود (به هیچ وجه نه ایران و نه هیچ کشور دیگری مستثنا نشده بودند) و در آخر فقط از شرایط ضمانت گفته شده بود. تنها تفاوتی که با ضمانت نامه پرینتر کاننی (که اتفاقا آن را هم قبلا به شرکت ضمانت کننده اش سپرده بودم) داشت، مهر شرکت "آفومار" بود و فقط همین.
فردا صبح که شد دوباره رفتم سراغ شرکت ضامن و آقای ضامن. هرچه او گفت به ما ربطی ندارد، نپذیرفتم. گفتم در ضمانت نامه هیچ کدام از حرف های شما نیامده و این دوربین طبق مفاد نوشته شده در آن می بایست مشمول ضمانت باشد.
اصرار و انکار مدت زیادی به طول انجامید و اتفاقاتی در این حین افتاد، تا قضیه رسید به آقای رئیس شرکت ضامن. آقای رئیس تا ضمانت نامه را دید فرمودند که هیچ مشکلی نیست و دستگاه را برای انجام معاینات فنی باید به تیم فنی شرکت سپرده شود! فقط همین را گفت! بدون هیچ کش و قوسی!
از شانس ما تیم فنی شرکت آن روزها تعطیلات تابستانی خود را می گذراندند، اما بعد از دو هفته از شرکت تماس گرفتند و دوربین صحیح و سالم را تحویل ما دادند و قضیه به خیر و خوشی تمام شد!!!
آن روز صبح که برای دعوا رفته بودم شرکت یه دوساعتی در وقت های استراحت بین جروبحثها، در دفتر شرکت بیکار نشسته بودم. نمی دونم از شانس من بود و یا هر روز آن شرکت شلوغ و پر رفت و آمد است. با این حال اکثر قریب به اتفاق مراجعات مردم با جواب های رد مسئولان شرکت مواجه بود! راستش الان که خوب فکر می کنم اصلا یادم نمی آید موردی بوده باشد که شرکت ضمانت دوربین را برای تعمیر پذیرفته باشد. یا جواب آن بود که تعمیر امکان ندارد و یا اینکه تعمیر با هزینه خواهد بود.
اما نکته درناک تر از رفتار غیر حرفه ای شرکت، برخورد مردم با ما بود. با اینکه شرکت ضامن، ملت را با همین دلایلی که برای ما آورد دست به سر می کرد و ملت را به پرداخت هزینه مجبور می کرد، اما مردم وقتی اصرار ما را در گرفتن حقمان می دیدند به جای اینکه به حمایت از ما بپردازند، سرزنش را شروع می کردند که برای چه اینقدر خود را اذیت می کنید و وقت ما را می گیرید!
نمی دونم، بارها از این دست حق خوری ها (مانند آنچه که شرکت ضامن با ما می خواست بکند و موفق نشد) را از این مردم دیده ام و مطمئنا خواهم دید. اما نمی دانم از کی این قدر همین مردم ستمکش و ظلم پذیر شده اند. به جای آنکه در برابر ظلم آشکار ایستادگی کنند، نه تنها آن را با کمال میل می پذیرند حتی کسی که جرات اعتراض از خود نشان داده است را ملامت می کنند.
ما نشسته ایم و می گیم احمدی نژاد بد و فلانی اخ. اگر روزی اینها که الان حکومت را دارند، بروند و این مردمی که الان هیچ قدرتی ندارند خون هم وطنشان را در شیشه می کنند، به قدرت برسند چه بر سر این مملکت و مردمش خواهد آمد؟ خدا آن روز را نیاورد. تصورش که وحشتناک است!
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.