سپاهان، آبرویِ فوتبالِ بی آبرویِ ایران!

سال میلادی جاری، هنگامی آغاز شد که فوتبال ایران حوادث بدیع و منحصر به فردی را سپری کرده بود. سالی که نمایش ضعیف فوتبال ملی در معتبرترین تورنمنت جهانی نماد آن شد. نماد ضربه سهمگینی که درگیری کوته نظرانه بین رئیس نالایق فدراسیون فوتبال و رئیس خودکامه سازمان ورزش، بر بدنه پر هرج و مرج فوتبال کشور ما وارد آورد. سالی که پس از تعلیق کوتاه مدت فوتبال ما آمد و همواره پتک تعلیق را بر سر فوتبال ایران دید.
قرار بود امسال سالی باشد که در ماه های آغازین آن اساسنامه جدید، فوتبال ایران را از غول بی شاخ و دمی به نام دولت رها سازد. اما نتیجه آن جز خالی ماندن مسند ریاست فوتبال در طول سال نبود. مسندی که تصاحب آن تبدیل به یکی از مهمترین دغدغه های سیاسیون کشور شده است.
فوتبال ملی ما سال را با شعار خردجمعی و نیروی بومی آغاز کرد و پس از شکست نتیجه خردجمعی در معتبر ترین تورنمت آسیایی، مشخص نشد که صاحبان خردهای جمعی چه کسانی بودند. سالی که در آخرین روزهای خود دیگر نامی از خردجمعی نمی بیند و نیروی بومی را فراموش شده می پندارد.
در چنین سالی بود که تیم فوتبال سپاهان اصفهان توانست به فینال معتبر ترین تونمنت باشگاهی آسیا راه یابد و با شایستگی تمام مبارزه کند. نمی دانم چرا آرزو می کردم نتیجه بازی امروز برخلاف چیزی باشد که شد. آخر مگر از فوتبال بی سر چه انتظاری باید داشت. از فوتبالی که در دو سال اخیر فقط میدان جولان دادن جناح دولت برای قدرت نمایی و از میدان به در کردن دوستان روزهای نه چندان دور خود بوده، باید چه توقعی داشت. که همان به فینال رسیدن جزئی از این فوتبال مریض، خود حادثه ایست معجزه وار.
قهرمان شدن سپاهان چه عایدی برای این فوتبال داشت. آیا جز این بود که متهم ردیف اول تمام مشکلات این دو سال اخیر فوتبال ایران یعنی جناب آقای مهندس علی آبادی فورا پس از اتمام بازی با شبکه سه تماس می گرفت و قهرمانی این تیم را اول به مقام معظم رهبری و سپس مردم تبریک می گفت و سیاهه ای از اقدامات بنیادین و زیربنایی (!!!) که در این دو سال برای فوتبال ایران انجام داده اند، به ملت عرضه می کرد. و پس از بازگشت بچه های سرافراز تیم سپاهان به میهن. رئیس جمهور مردمی، نشست صمیمانه ای با آن ها برگزار می کرد و موفقیت جوانان ایرانی را در مسابقات ورزشی را با موفقیت ایرنیان در زمینه های دیگر که فقط شخص خودشان از آن زمینه های دیگر خبر دارند، مقایس می کرد و نتیجه می گرفت که استکبار و استعمار و استحمار جهانی با موفقیت جوانان ایرانی آه و ناله سر می دهد و توان دیدن موفقیت آن ها را در هیچ زمینه ای ندارد.
باید به اعضای تیم سپاهان تبریک گفت. به عنوان یک ایرانی باید به تمام بازیکنان سپاهان، کادر فنی و تیم مدیریتی سپاهان تبریک گفت. آن ها کاری کردند که ما، مایی که خود را ایرانی می دانیم از یاد ببریم فوتبالمان در چه جایگاهی است و در تصور خود به مانند گذشته خود را یک سروگردن از تمام آسیا بالاتر بدانیم و تک ستارگان کم فروغمان در اروپا را دلیلی بشماریم برای برابری قدرت فوتبال ایران با بزرگان فوتبال جهان. از یاد ببریم که فوتبال ما در جایگاهی قرار دارد که حتی افتخار و لذت نشستن بر نیمکت یکی از تیم های جام جهانی نمی تواند یکی از مربیان در جه دو جهانی را ترغیب کند برای پذیرش مربیگری تیم ملی آن. از یاد ببریم که این فوتبال هنوز رئیس ندارد. از یاد ببریم که رئیس آینده آن از چه روش هایی سود جسته و می جوید برای کسب قدرت اغوا کننده ریاست محبوب ترین ورزش کشور.
این چنین است که بایست سپاهان را آبروی فوتبال بی آبروی ایران در سال جاری میلادی (که واپسین روزهای آن را سپری می کنیم) بنامیم. و خوشحال باشیم که سپاهان قهرمانانه، قهرمان نشد.
و در آخر، به عنوان یک ایرانی از تمام آنانی که سپاهانی هستند تشکر می کنم که با تلاش و زحمت خود باعث شدند در سال جاری برای فوتبال ایران جز نقاط تاریک و شرم آور نقطه روشنی هم وجود داشته باشند که ما بتوانیم به آن افتخار کنیم.
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.