مجلس شجاع، کاردان و باتجربه!

برای اولین بار است که هدف مشخصی را برای تصاحب کرسی های مجلس از سوی اصلاح طلبان می خوانم و می شنوم. تا به حال هر چه که بوده استفاده تبلیغاتی از ضعف های بی شمار دولت و مجلس کنونی بوده است که دستاویز کارزار انتخاباتی اصلاح طلبان دوم خردادی قرار گرفته است.
اصلاح و ترمیم قانون اساسی. هدف بزرگ و مهم و چالش برانگیزی است که آقای خاتمی (رئیس جمهور محبوب اسبق) مطرح کرده و لازمه ی تحقق آن را مجلسی شجاع، کاردان، باتجربه دانسته است.
شخصا معتقدم اگر همین قانون اساسی نصفه و نیمه کنونی حقیقتا اجرا می گردید، وضعیت جامعه امروز ایران بسیار بهتر از آنچه که امروز است می بود. اما خوب حقیقت روز به ما می گوید که حفره های این قانون اساسی اجازه نفوذ و رخنه در قدرت را به طالبان قدرت داده و هیچ مانعی بر سر راه انحصارطلبیها قرار نداده است. نتیجه طبیعی از این حقیقت آن است که می بایست کمر همت را برای بهینه ساختن قانون اساسی کشور بست.
اما چگونه؟ در همین قانون اساسی مذکور فصلی در موضوع بازنگری در قانون اساسی آورده شده است و اعمال بازنگری در قانون اساسی را از این طریق اعلام کرده است: "مقام رهبری پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام طی حکمی خطاب به رئیس جمهور موارد اصلاح یا تتمیم قانون اساسی را به شورای بازنگری قانون اساسی پیشنهاد می نماید". آنطور که ظاهر قضیه نشان می دهد مجلس در فرآیند اصلاح قانون اساسی به مثابه یک قطعه کشک می باشد در گوشه ای از بازار سوداگران! حالا شاید بتوان اینگونه برداشت کرد که مجلس با استفاده از قدرت و نفوذ خود می تواند با رهبری و یا اعضای مجمع تشخیص مصلحت لابی کرده و آن ها را متقاعد به ارائه حکم بازنگری در قانون اساسی نماید. اما اعضای شورای بازنگری در قانون اساسی که قرار است قانون اساسی را به نحو احسن ترمیم نمایند چه کسانی هستند. "اعضای شورای نگهبان، روسای قوای سه گانه، اعضای ثابت مجمع تشخیص مصلحت نظام، پنج نفر از اعضای مجلس شورای خبرگان رهبری، سه نفر از هیئت وزیران، سه نفر از قوه قضائیه، ده نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و سه نفر از دانشگاهیان". کمی فکر کنید بر این اساس چه نام هایی قرار است در صندلی شورای بازنگری قانون اساسی بنشینند. تصور قانونی که اینان تصویب کنند و به همه پرسی بگذارند به قدر کافی لرزه به اندام ها می اندازد تا انسان از اساس عطای اصلاح و ترمیمی قانون اساسی را بر لقایش ببخشاید!
البته همین نکته که شخص مهم و موثر و البته مثبتی چون سید محمد خاتمی به این نتیجه رسیده است که قانون اساسی فعلی ایران عادلانه نیست و می بایست مورد بازنگری قرار بگیرد و مهمتر آنکه این موضوع را علنا اعلام می دارد، به خودی خود دارای ارزش بسیاری است و می تواند باعث ایجاد بحث ها و تبادل نظرات موافق و مخالف در این زمینه گردد که نتایج زیادی از آن به دست خواهد آمد. اما می بایست به سید خندان یادآوری کرد که مجلس شجاع، کاردان و باتجربه چه نقش اندک و ناقصی در معادله پیچیده بازنگری قانون اساسی ایفا می کند.
تازه اگر در بهترین حالت مجلسی شجاع، کاردان و باتجربه تشکیل شود. مجلسی که برای تزریق شجاعت در آن هیچ نیاندیشیده ایم. نمی دانیم از چه راهی آن را به جایگاه حقیقی اش برسانیم. و از همه مهمتر چگونه تجربیات گذشته را جمع بندی کرده و در جهت بهبود کیفیتش به کار گیریم.
هنوز هم نمی دانم که در روز انتخابات چه تصمیمی خواهم گرفت. اما می دانم که خاتمی (همو که بسیار دوستش می دارم) می بایست به جای فکر روی مجلس شجاع، کاردان و باتجربه به فکر اقلیت شجاع، کاردان و باتجربه در مجلس آینده باشد و برنامه های خود و دوستانش را برای آنچنان مجلسی تدوین کند. تا شاید روزی شاهد پایان شب یلدای بلند ایران زمین باشیم.
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.