دوست دیروز و دشمن امروز

آقای موسویان زمانی مسئول گروه مذاکره کنندگان ایران در موضوع هسته ای بودند و بعدش که دیگر مسئول نبودند گفتند که جاسوس بوده اند، بالاخره اعلام شد جاسوس نبوده اند فقط ظاهرا یه جاهایی بر علیه نظام حرف زده اند.خوب مبارک ایشان و صد البته آن هایی که در این مدت روی قضیه جاسوس حسابی مانور دادند و حال کردند.
الحمدالله جنگ بین رفسنجانی ها و احمدی نژادی ها به ما ربطی ندارد و چون روز روشن است که جنگی چنین فقط از برای درگیر کردن مردم بین دو قطب ظاهرا متقابل می باشد. و ملت هم مثلا چون که رفسنجانی بد است بروند و در انتخابات به احمدی نژاد رای بدهند، که دادند.
قبلا هم گفته ام اما باز هم تکرار می کنم که من هم یک بار این بازی کثیف را باور کردم و در مقابل احمدی نژاد به رفسنجانی رای دادم و امروز هم پشیمانم.
حالا اصلا کاری به این حرف ها ندارم. یک نکته جالبی در این قضیه جاسوس بودن آقای موسویان وجود داشت که واقعا حیفه بهش پرداخته نشه. بارها و بارها از سوی شخص رئیس جمهور و اطراف و اکنافش شنیده ایم که با صراحت از جاسوس بودن موسویان می گفتند. حتی الهام با تاکید بر این قضیه که آقای وزیر اطلاعات خود قاضی می باشند (همانطور هم که می دانیم وزارت اطلاعات بود که موسویان را دستگیر کردند و مدارک جاسوسی ایشان را در اختیار قوه قضائیه قرار دادند)، با تاکید می فرمایند که جاسوس بودن متهم اثبات شده است. البته آخرش آقای الهام اضافه می کنند که قوه قضائیه مستقل است و قضات آنجا باید تصمیم بگیرند. آقای احمدی نژاد هم بارها از جاسوس ها با کنایه و مستقیم یاد کرده اند و البته فرموده اند که عده ای به قضات پرونده از طرقی فشار می آورند و در تصمیم گیری خلل ایجاد می کنند. همچنین دولت از غیر علنی بودن دادگاه گلایه می کند و مدعی است که اگر دادگاه علنی باشد مردم خود می فهمند چه کسی جاسوس است و چه کسی نیست!
به طور مشخص واضح است که تمام این سخنان در راستای مثلا تضعیف جناح رفسنجانی می باشد که در صورت اثبات قضیه بدجور ضایع می شدند. اما در ورای این جنگ زرگری حقایقی نهفته است که در دوران اوج اصلاحات بسیاری آن را یادآوری کردند و حتی به خاطر یادآوری آن مجازات شدند.
به یادداریم آن روزی را که اعتراض می کردند چرا دادگاه ها غیر علنی است، همین احمدی نژادی ها چه موضعی داشتند. آن روزی که از نبود هیئت منصفه شکایت می شد، آن روز که از صالح نبودن قضات، از آن روزی که شاکی جرم متهم را قبل از اعلام رای اعلام و عمل می کرد. و صدها حقیقت دیگر که تمام کسانی که آن روز ها سری در سودا داشتند به طور جامع تر و دقیق تر به یاد دارندشان.
اما اصل ماجرا زمانیه که شخص دوم مملکت، یعنی محمود احمدی نژاد به صراحت از تحت فشار بودن قضات می گوید. فشاری که بنا به قول احمدی نژاد با صدور این رای شکی در تاثیر داشتن آن نباید داشت (مگر آنکه به مانند تمام حرف ها و شعارهای احمدی نژاد در آینده مورد توجیه و تفسیرهای فراوان واقع شود). به طور خلاصه نتیجه سخنان آقای رئیس جمهور این می باشد که قضات قوه ی قضائیه به عنوان تنها قوه ی رسمی کشور که رئیسش را شخص اول کشور نصب می کند و مستقیما بر آن نظارت دارد، در پرونده به این مهمی "عدم استقلال" خود را نشان داد. که البته در نتیجه اثبات گفته های رئیس جمهور می توان حدس زد بر سایر پرونده های کم اهمیت تر چه می گذرد و جایگاه عدالت را در دستگاه قضایی تصور کرد.
من معمولا با جانمایه حرف های احمدی نژاد موافقم. درسته که در عمل احمدی نژاد بر خلاف حرف هایش عمل می کند و در معدود مواردی هم که حرف های درستش را عملی می کند. شیوه ای را انتخاب می کند که نه تنها به مقصود نمی رسد که جواب عکس هم می دهد. این اعتراض احمدی نژاد هم از همان دست حرف هایی است که از نظر من کاملا صحیح است. دوباره بگویم که اصلا به جنگ احمدی نژادی ها و رفسنجانی ها کاری ندارم. آن موضوعی که احمدی نژاد به آن معترض است، به نظر من کاملا صحیح است.
اما یک مشکل کوچولی وجود دارد. زمانی یکی از نماینده های مجلس از دهنش در رفت که رئیس جدید قوه قضائیه، زده ویرانه قبلی را به خرابه تبدیل کرده است. همین حرف کافی بود که احمدی نژادی های امروز علم وااسلاما و وااماما بلند کنند که بعله نظام تضعیف شده و به انتخاب رهبر توهین شد و حتی حق مصونیت قانونی که قانون اساسی برای نمایندگان مجلس در نظر گرفته بود، را شکستند. و یا در جواب درخواست تحقیق و تفحص از قوه ای که امروز خود احمدی نژاد فاسد بودش را اعلام می کند، چه جنجنال هایی که در جامعه به راه نیانداختند.
دیگه خودتون شرایط را با هم مقایسه کنید و ببینید که روزگار چه بازی هایی دارد ...
Powered by: Blogger
Based on Qwilm! theme.